دختر من وقتی بیداره که کلا باید پیشش باشم حتی اگه حالش خوب باشه و مشغول بازی باشخ بازم بعد دو سه دقیقه خسته میشه و خودمو میخواد که پیشش باشم وقتی هم بهونه گیر میشه که کلا باید بغلم باشه وقتی هم که به سختی خوابش میکنم باز یا باید کنار باشم که تا خوابش سبک شد باز اروم اروم بزنم به پشت کمرش تا باز بخوابه یا اییییینقدر خوابش سبکه که با کوچیکترین صدا بیدار میشه من اصلا تا بحال بچه که اییییینهمه خوابش سبک باشخ ندیدم برای همین وقتی میخوابه حتی جرات ندارم بلند شم سفره خونه امو جمع کنم
کل زندگیم بهم ریخته😭خیلی روزا نمیرسم غذا درست کنم
واقعا دیگه نمیدونم چطوری همزمان هم به بچه ام برسم هم به کارهای خونه
از یه طرفم فکر اینکه حالا دوماه دیگه باید برای خودشم به موقع غذا حاضر کنم بااین وضعیت داره دیوونه ام میکنه
حالا خودمون یجوری سر میکردیم ولی غذای خودشو‌چیکار‌کنم که باید تازه هم باشه😭

شادی جان غصه نخور، دختر اول من هم همینطور بود دقیقا الان سه سالشه، دختر دومم سه ماهشه بازم دقیقاااا همونطوریه. منم مثل شمام.تازه با یه بچه دیگه که باید اونم کنترل کرد که صدای اصافی تولید نکنه. ولی یه مدت که بگذره شرایط عادی میشه تقریبااا. بخصوص زمانی که بچه بشینه و بعدش چهاردست و پا بره که خودشو ببشتر مشغول میکنه. اون موقع دست از سرت می‌کشه به مقدار زیاد. من تجربه دارم که میگم. نگران غذا هم نباش.روزی یه بار صبح یه غذا درست میکنی تا شب بهش میدی. غذاهای نی نی هم زیاد زمانبر نیستن پختشون. و مهمتر از همه خدا کمک میکنه . منم الان دقیقا شرایط شما رو دارم. نمیرسم خیلی وقتا غذا درست کنم با اینکه یه بچه کوچیک دیگه دارم که باید به غذاش برسم. اونم اینجوری بود الان خانومیه واسه خودش.

دختر منم دقیقا همینه. کنارش نیستم یا وقتی بی قراره میذارمش زمین یه جوری گریه میکنه انگار تو بیایون بی آب و علف تنها رهاش کردم. با کوچکترین صدایی بیدار میشه. ساعت خوابش زودتر از ۵ صبح نیست. اگه زودتر بخوابونمش نیم ساعت بعد بیدار میشه. هر روز امیدوارم که بهتر بشه اما .....

من‌گهواره کرفتم‌راحت شدم یه تکون‌میدی کلی تکون‌میخوره

در مورد خواب هم سعی کنین بچرو تو سر و صدا بخوابونبن حد اقل صدای تلویزیون باشه . من که اینجوری عادتش دادم . جایی میرم می‌خوابه راحت

پسز منم دقیقا همینه جرئت ندارم دستگیره در رو پایین بدم حتی

دختر بزرگه من این شرایطش بود تازه سه ماه اول بیمارستان بستری بود من دیگه زندگی نداشتم تازه یکم داشت زندگیم اوضاع میگرفت که دومی رو خدا داد
عزیزم وقتایی که حالش خوبه بزارش اشپزخونه رو زمین که هم تو رو ببینه هم مشغول باشه خودتم به کارا برس به همشون نمیتونی برسی ولی یکمشو میتونی پیش ببری همزمانم برای دخترش شعر بخون و صدا دربیار
سخته خواب سبک واقعا سخته

غذا دادن به بچه اصلا سخت نیست عزیزم نگران نباش . اول که باید با فرنی و حریره شروع کنی هر کدوم ده دقیقه میخواد برا آماده شدن. کم کم خودت راه میگفتی

غذای خودشون خیلی راحته عزیزم اولش که فرنی و حریره بادومه دو سه دقیقه ای اماده میشه بعدشم که به سوپ خوردن بیفته میتونی سوپو تا دو روز تو یخچال نگه داری نگران نباش خودشم بزرگتر بشه خوابش بهتر میشه

عزیزم منم همین بودم رفتم برا بچم تاب خریدم . یه انباری کوچیک دارم تو آشپزخونه . تابو بستم به در انباری . اینجوری همش منو میبینه و نگران نیست هم تاب میخوره . تابی که خریدم هم حالت خوابیده داره هم نشسته که به کمرش آسیب نرسه

واقعا باید تازه باشه غذاش؟
تا چن وقتش غذای تازه باید بهش بدیم؟