۱۴ پاسخ

عزیزممم
والا بضی مادرا رو اصن درک نمیکنم
تو خدا رو داری قشنگم مطمعن باش اون تو لحظه ها زایمانت و بعدش جوری کمکت میکنه ک نیاز ب مامانت اصن نباشه توکلت ب اون باشه

عزیزم خیلیا مثل شما هستن تو تنها نیستی

منم مامانم بین منو دخترا ديگ اش فرق میزاره
خیلی ام بهم بی توجه ها ولی روزی یه بار بخاطر دل خودم زنگ میزنم حالش و میپرسم بخاطر دل خودم میگم ولش کن منم خدایی دارم
روزی ده بار ب آبجی های دیگم شاید زنگ بزنه اما اگ من یه هفته ام زنگ نزنم اونم نمیگه بزا بزنگم ببینم این زنده اس یا مرده

من درك ميكنم چي ميگي عزيز دلم ،من ك مامانم دو كوچه با من فاصله داره ب بهونه پله هام از ماه سه ديگه نيومده بهم سر بزنه 😐😂ولي من ميرم ديدنش يا بهش زنگ ميزنم ،عيب نداره ديگه گرفتارن دل و دماغ ندارن ،منم مامانم گف نميام ،با اينكه خونه خودم خيلي راحت ترم ولي بعد زايمانم دو سه روزي ميرم خونشون ك بقيه نگن بي كس و كار بود

هعی ، ببین خدا بعضی وقتا یه جوری می‌کنه که تو به جز خودش هیچکس دیگه رو نداشته باشی بهش توکل کن و امیدتو از دست نده ، خیلی سخته منم همچین شرایطی داشتم شبانه روز گریه میکردم به حدی که صدای هق هقم در میومد سر نماز هم نمی‌تونستم خودمو کنترل کنم حتی .... ولی خدا خیلی مهربونه خیلی بزرگه جبران می‌کنه برات تنهات نمی‌ذاره 😢😥

عزیزم غصه نخور...چون مادرته و احترام مادرا واجبه من نمیتونم نظری بدم هرچی دلت میگه و انجام بده. اما کلا زندگی همینه....این دوره هیچکس مث خوده آدم نمیتونه ب درد آدم بخوره و اگه همسر خوب باشه همسر هم همدم ادمه. ولی خب مامانت بنده خدا گفته بعد زایمان بیا خونه ما تعارفتم کرده

میدونم سخته که مادرت پیشت نیست.اما به نظرم ۱۰ روز اولو برو اونجا فردا روزی خانواده همسرت سر کوفت نزنن بهت که اره مادرت نبردت خونه خودش.هر چی باشه ادم از خانواده خودش کمتر میرنجه تا خانواده شوهر.حفظ ظاهر کن عزیزم

خب مادر منم گف تو بیا خونه من ب ا زایمان من سختمه بیام خونه تو چون پاهاش خیلی دردمیکنه منم گفتم باشه چ اشکالی داره حالا دوهفتس برو بعدش برگرد خونه خودت
منم استراحت مطلقم تاهمین الانش ولی ب هیچکس نگفتم کاری برام انجام بدن خودمو بچمو ب خدا سپردم کارا خونمو میکنم خونه مامانمم نرفتم بااینکه هی میگف بیا حساس نشو ۲هفتس میگذره میره یجوری

ای جونم عزیزم منم اینجوریم مامانم پرستار منزله کل ماه و اونجاست ۳ روز در ماه مرخصیه اوتم میره خونه خودش کلا یه بار اومده خونه من کل ۴ ماه ویارم مادرشوهرم پیشم بود الانم که خودم کارامو میکنم نیست کمکم باشه تو تنها این غم و نداری من اوایل کلی هم گریه میکردم ولی دیگه چه فایده ما مراقب باشیم اینجوری نباشیم واسه بچه هامون

شاید بنده خدا مامانت خونه شماراحت نباشه شما اگه می تونستی باهمسرت می‌رفتی عزیزم نهایت ی ۱۰روزی ازت نگهداری میکرد تابتونی کاراخودت انجام بدی می‌رفتی خونتون

اشکالی نداره بزارین بیاد بعدم شما برین خونشون وگرنه یه عمر باید تیکه بشنوین که مامانت نیومده اینجوری حداقل کسی نمیفهمه

عزیزم هیچی مادرنمیشه حتما بنده خدا کار داره مشکل داره نمیتونه زندگیشو ول کنه بیمارستان بیاد همراهت ده روزی هم برو خونه مامانت بهت برسه وگرنه کسی بهت نمیرسه خودت بلند میشی بعدها هزار درد میاد سراغت منم بچه اولم رو رفتم شهرستان تا ده روز مادرم اصلا بیمارستانم نیومد اما تو خونه بهم رسیدن خوب شدم امدم خونه خودم

ای بابا همیشه روابط تون اینجوریه؟ یا از ی چیزی دلخوره؟

چجوری طلاقش میاد ۱ هفته زنگ نزنه مادره دیگه

سوال های مرتبط

مامان سارینا مامان سارینا هفته سی‌وپنجم بارداری