سلام خوبین
یه مطلبی میخوام باهاتون در میوم بزارم فقط راهنمایی کنید ممنون میشم
من خانواده همسرم خیلی خسین حتی در حد حالو احوال یه اس یا زنگ نمیزنن
البته دیگه برام مهم نیست فهمیدم خسیسن دیگه برام مهم نیست میریم خونشون اصلا براشون مهم نیست که مثلا ناهار شام اصلا نمیگن عروسیمون اومده یه غذای خوب بزاریم خواهرشوهر کوچیکه بچه دار نمیشه خیلی هوای داماد رو دارن هر وقت میرن بهترین غذا رو درست میکنن حالا بگذریم
شوهرم میگه میخوام برای مادرم جشن بگیرم روز مادر رو همه خرجش خورم میدم راستی وضعیت ما زیاد خوب نیست مثل اونا پولدار نیستیم.گفتم خواهر برادرات چی کمکت کنن گفت من ب خودم مربوطه و ب هیچ کس مربوط نیست


حالا شما جای من مادر شوهرم امسال اصلا ب دخترم عیدی نداد ما دختر که تو خونشه عیدی دادیم نکرد یه چیزی بده دخترم میدونم خواهرشوهر کوچیکه بهش یاد میده میگن از اون می‌ترسه عید هم داشت نگاه میگرد ببینه مادرش ب دخترم عیدی میده یا نه آنقدر که موزیو عوضی وایساد آخرین نفر اومد بیرون که مادر شوهرم ب دخترم عیدی نده ب نوه های دیگه ش عیدی داد ولی ب دختر من نه بگو ۱۰۰۰تومن خدا شاهده هیچی نداد

حالت عکس‌العمل من چی باشه وقتی که برای مادرشوهرم میخواد جشن بگیره و صفر تا ۱۰۰ هم هزینه ش پای ماس
.

راهنمایی؟؟؟؟

۷ پاسخ

خب بذار بگیره ولی شما هیچکاری نمیکنی
اگرم گفت کاری کن بهش بگو خودت گفتی به کسی ربطی نداره

عزیزم مشابه این موضوع را خیلی از ما خانوما تجربه کردیم بنظر من اصلا ارزش بحث و ناراحتی نداره
کنار بیا و حرفی نزن
میدونم بخاطر کاراش ناراحتی ولی چ میشه کرد مادرشه
انشاا خدا پاداششو بهتون بده

عزیزم هرکسی ی معرفتی داره بنظر من با خدا معامله کن بخواه خدا چندین برابر هزینه شو بهتون برگردونه.ک مطمین باش برمیگرده .فقط اعصابتو خورد نکن اوقات تلخی نکن ک تا عمر داری می‌کنه تو سرت ک حسودی نذاشتی .

مکه روز زن کیه

اشکالی نداره همسرت هر کاری میخواد بکنه ولی شما دست به سیاه و سفید نمیزنی خودتو با بچت مشغول کن حالا فردا روز نگه بهت مثلا شام بزار و سالاد و دسر درست کن نمیدونم تو خونه خودمون بگیریم و این حرفا هر کاری دلش میخواد بکنه ولی از بیرون حتی پذیرایی به عهده نگیر بگو خودت انجام بده صفر تا صد با شماست بعدشم ببین در کنار مادرش برا شما هم روز زن کادو چی گرفته یا مثلا مهمونی برا شمام هست یا نه سیاست داشته باش خواهر

شرایط منم اینطوری تقریبا من تو یه خونه زود میان خونم حالم از زندگیم بهم میخوره

عزیزم میدونم سختت هست منم جای شما بودم سختم میشد
اما اگر میدونی میخاد دعوا و بحث بشه چیزی نگو کوتاه بیا

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه

سوال های مرتبط

مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام شب بخیر کسی هست شوهرش برای زنو بچه ش و خانواده زنش زبونش دراز باشه بعد ب خانواده خودش نتونه نه بگه همش بگه باشه؟؟؟؟؟؟؟؟

من نمیدونم مادر شوهرم چش شده هر دور میبرمش دکتر شوهرم ار کارش افتاده ۲تا دیگه پسر دارن اونا همش میپیچونن ولی شوهرمو خواهر کوچیکش هی زنگ میزنه اس میده ببریش ساعت فلان اونجا باش برو آزمایش بگیر از ساعت ۳ رفتن بیمارستان تا ۱۰ شب

حالا آمده برای من تو قیافه س از غذا ایراد میگیره مرغ گذاشتم ب روش هر دفع میگه فلان بیسار ب دخترم میگه برو بابا حوصله ندارم خوب گناه ما چیه از صبح تا شب تنهایی چیکار میسه با این مرد کرد حالا من خیلی وقته میگم منو ببه بیمارستان چکاب میگه خودت برو من که زن جوون چه جوری برم تهران از اندیشه واقعا از دست همشون ناراحتم



شما باشین چیکار میکنید برای قیافه گرفتنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آقاکیان🧒🏻 مامان آقاکیان🧒🏻 ۴ سالگی
سلام مامانها خوبین؟ یه درد دل میتونم باهاتون بکنم. هیچ دوستی ندارم یدونه خواهر دارم که شاغله بیشتر درگیر کارو بار و همکاراشه بچه هم نداره باهم تلفنی زیاد صحبت میکنیم ولی اصلا خونه هم نمیایم یعنی اون شاغله وقت نمیکنه دوتا داداش دارم که درگیر زندگی خودشونن. همسرمم همش درگیر کاره وقت کنیم مسافرت یا بیرون میریم مادرش تنهاس همش اونم باخودش میبره به من میگه مادر توام بیاد ولی مادر من نمیاد. تنها دلخوشیم یک روز در هفتس که میریم خونه مادرم چندتا کوچه باهامون فاصله دارن ولی من فقط یک روز در هفته پسرم رو میبرم اونجا. ولی هر سری به یه بهانه به من میگن چیه هر هفته میای اینجا انقدر نیا. پس من کجا برم خیلی دلم گرفته. من اگه اونجاهم نرم دق میکنم از تنهایی. به نظرتون چیکار کنم؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
خدا ب من یه بچه داد هزار تا درد مرض ب خودم تول از همه اعصابم چند تا زدم ب پاش همش گریه خدا وقتی دخترمو داد تو خونم عزاداری شروع شده ۴ سال ۱ روز خوش نداشتم


اونایی که بچه ادیت کن دارن بیان وگر نه حوصله ندارم حرفی بشنوم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ایه واینور مامان ایه واینور ۴ سالگی
سلام مامانای عزیز پسرم دوماهشه از10 شب تا صبح یه ریز گریه میکنه اروم نیست کولیک میدم ولی شوهرم ازاد رفته قطره ملاتونین گرفته بدم بهش کسی بوده ب بچه ش داده باشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان بهار مامان بهار ۴ سالگی
سلام خانوما من دیروز بچه جاریم ب دنیا اومد الان چهارتا دختر داره بچه رو درست شیر نمیده همش نفرینش میکنه😔 پوشکشو عوض نمیکنه حمومش نکرد خودم تازه حمومش کردم واسه نی نی خیلی ناراحتم همش تو فکرشم ب جاریم میگم گناه داره مگه تو کافری با بچه خودت اینطور میکنی میگه ب تو چه😠 چیکار کنم 😭آخه ب این میگن مادر
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام خوبین چقدر حالم بد شد
همسایه ما که یه پسر مجرده دختر آورده یه صدایی ازخودش اومد دخترم کنجکاو شد صدای آی زن صدای تختش در حال شکستن بود من دخترم کنجکاو شد گفت صدایی چیه منم هول شدم زدم دیوار که بسه دیگه الان زنگ زده شوهرم میگه زنت میکوبه دیوار خوابم شوهرم زنگ زد گفت چرا سرو صدا میکنی گفتم دخترم کنجکاوشد حالا زنگ زده خرررنفهم نمیگه زن بچه صدا میره طلبکار هم هست مرتبکه خرررر خدایا کمک کن از اینجا بریم

برام دعا کنید
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دخترم باران💞 مامان دخترم باران💞 ۵ سالگی
یه سوال شوهرم قصد ترک کرده اگه بتونه و خدا کمکش کنه ولی این چند روز اخلاقش خیلی بد شده ب همه چیز گیر میده سر دخترم عصبانی میشه محلم نمیزاره پیشم نمیخابه انگار سخت تر شده واسم ب نظرتون خوب میشه یا همینجورمیمونه
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۴ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر و شادی
من چند روز پیش که منتظر بودم کلاس کارن تموم بشه شاهد دعوای بد مربی مهد با یه دختر بچه بودم که بهش تشر میزد و دستاش رو گرفت و کشیدتش داخل ... هنوز گریه دختر بچه تموم نشده بود که مامانش اومد دنبالش خیلی مردد بودم به مادرش بگم یا نه که نگفتم ولی خیلی عذاب وجدان دارم شاید مادر نمیدونه که چه جوری با بچه ش رفتار میکنن به نظرتون امروز اگه دیدم بهش بگم؟؟ اینم بگم قبلا هم من یکبار بچه هام رو برای بازی برده بودم دیدم که اون خانوم به بچه هام ا اجازه نمیده اسباب بازی ها رو بیارن بازی کنن یا مثلا قاشق بچه رو از روی پارکت برداشت کرد تو ظرف غذاش گفت بیا غذات رو بخور ...
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
چه روز بدی بود امروز پسره عوضی زن آورده زبونش. هم درازه شوهرمم طرف اونه چنان صدای زنه میومد که دخترم ترسید واقعا تذکر دادیم ب صداش میگه جهار دیواری اختیاری دختره هم صداش میومد میگفت زنه دیونس اخه روانی تو که زیر هرکی میخوابی سالمی
الان گوگل خوندم دختر پسر نامحرم تو خونه راحت شلاق میخورن نمیدونم چه جوری گذارش بدم که بیان ببرنش نفهمن من گفتم چیکار کنم سر درد دارم میمیرم شوهرمم فقط برای من زبون داره هنوز دست پام میلرزه طفلی دخترم میگفت ترسیدم اصلا نمیدونم چیکار کنم شکایت کنم یا نه ب کس بگم درک کنن. خدایا کمک کن از این خراب شده بریم.
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رادوین مامان رادوین ۱۲ ماهگی
سلام مامان هوایی که بچه هاتون آلرژی به پروتیین گلوی داشتن یه لحظه میآید من پسرم فقط بینیش کیپ میشه و سرفه می‌کنه چندجا بردم همه میگن چیزی نیست امروز یه دکتر بردم میگه الرژیع خیلی منع غذایی برام نوشت شیر خشک اپتامیل پپتی هم براش نوشت حالا میگم بچه هاتون کی خوب شدن شما رعایت کردید اصلا اگه بهش توجه نکنیم چی میشه خودش خوب میشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سیدعلی مامان سیدعلی ۴ سالگی
همین الان توی خیابون یه مادر و دختر که جلوتر ازمن بودن یه مسیری رو بچش و سپرد به مامانش و رفت جایی، دختر بچه 7 ساله، ازین دامن های پلیسه ای، خییییییلی کوتاه ک که راه رفتنی نصف باسن و شرت رو نشون میده، قررررمز پوشونده بود، من خودم همیشه میگم دختر دارشم فلان لباس تنش کنم عشق کنم و..
اما آخههههه ورسته بچست ولی خیییییلی تابلو بود، قشنگ پشت سرش بودم همه چشمشون ب اون بود، درسته تقصیر بچه نیست و فلان و ازین خزعبلات، ولی باید یکم دقت کرد اخه. حیف نیس؟ رسما لخت بود. حتی پسربچه هام نگاه میکردن، از پشت نصف باسن بیرون بود.
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهرساوتودلی مامان مهرساوتودلی ۴ سالگی
مامانای عزیزم آزمایش امینو سنتز انجام دادم به اسرار خودم و شوهرم ولی دکتر گفت نیازی نیست همون سلفری کامل انجام بده بسه گفتم نه همینو انجام میدم گفت این آزمایش های که دادی زیادم بالا نیست الانم در حال استراحتم رو تخت. از همه دوستای خوبی مثل شما ممنونم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلنیا و مریم مامان دلنیا و مریم ۴ سالگی
عصر دختربزرگمو رسوندم کلاس، بعد ازصبح رودنده ی لج افتاده بود دخترم گیرداده بود به یه چیزی منم میگفتم نه، چندتا ازمادرای همکلاسیش بودن دخترمنم داشت بهم. گیر میداد یکی ازمادرا گفت براچیت بود دیگه این کوچیکه یعنی دختر کوچیکم، منم سریع گفتم نه خداروشکر برای وجودشون، اونم گفت من یدونه دوس دارم ، منم گفتم نه اصلا تک فرزندی خوب نیست دیگه هیچی نگفت، اون خودش شروع کرد جواب دادم منم، بنظرتون بدگفتم.؟! بدم. میاد آدم. فضول
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۴ سالگی
دخترم دو هفته شت میره مهد، از این هفته میگه الا و بلا نمیرم دیگه دیروز و نذاشتم بره که مثلا دل زده نشه (که اشتباه کردم) امروژ دیر تر بردم با این بهونه که آراد رو هم میخوام ببرم مهد امروز خوب اومد همش میگفت مامان خوشحالم که آرادم میخواد بره مهد کودک بردمش اونجا سکم دوباره بغض کرد و گرسه من اومدم خونه رفتیم دنیالش خوشحال و خندان اومد
بعد از ظهر دوباره میگه نمیخوام برم منم گفتم هم اراد و باید ببرم مهد هم خودم میخوام برم کلاس خیاطی
دلیل نرفتنش هم میگه دلم برات تنگ میشه با اینکه من نه مامان مهربونی هستم، نه لوسش کردم وابسته من نیست کلا! امروز یه مامانه هم میگفت دختر منم اولاش اینجوری بود بعد عادت کرد
از یه لحاظ میگم شاید مربیشون بداخلاقه که نیست گفتم فردا گوشی بذارم یواشکی تو کیف دخترم ضبط کنم ببینم لحن مربیشون چطوره
ولی برگشتنی حالش خیلی خوبه همیشه هم ازش میپرسم چطور بود میگه خیلی خوش گذشت برای همین میگم رفتار مربی بد نیست اگه بد بود برگشتنی هم با گریه میومد
نظر شما چیه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
سلام دوستان بدجوری گیر کردم شما باشین چیکار میکینن
میگم بعضی دکترا برای چی اینقد بی انصافن آخه
گفتم زانوهای مامانم باید تعویض مفصل شه
حالا این دکتره که همه تعريف شو میکنن (دکتر شهریار آریا منش فلوشيپ زانو از انگلستان فوق تخصص ارتوپد) و فامیلمونم همین عمل کرده خیلی راضیه برای هر دو زانو 60 میلیون زیرمیزی میگیره 😞 اخه برای چی 😞 حالا داداشم میگه برای چی اینهمه پول زیرمیزی بدیم اینهمه دکتر خوب بگرد یه دکتر خوب دیگه پیدا کن از طرفی عملش خیلی ریسک و این مریضاش همه راضی ان دکتر خوب دیگم هست بگردم ولی میترسم شما باشین چیکار میکنین؟ 😞
بابام که از وقتی چش وا کردم خودشو بازنشست کرد و همه چی رو واگذار کرد به دو تا پسرا از طرفی خرج بابام خیلی زیاده هم خرج اونا رو میدن هم خونه شدن در اختیار بابام یه طبقه میشینن یه طبقه بده اجاره اونم که بازسازی کرد یه عالم خرجش کرد الانم یه قیمت میگه نمیده اجاره
از طرفی داداش بزرگه میگه من بیمه شون کردم(تکمیلی طلایی) دیگه ندارم بدم واقعا داداش کوچیکه هم کشاورزی داره درسته زمینای بابام دستشه ولی از زحمت خودشه هر چی درآمد داره خیلی وقتا زمین دیگه هم اجاره میکنه هر کدوم گرفتاری دارن ولی بابام درک نمیکنه میگه وظیفه شونه فلان
حالا مامانم یه گردنی تقریبا 11 گرم داره
الان بايد 120 میلیون بدن که 60 بیمه میده بعدش بخاطر پروتز 60 زیر میزی
بابامم زنگ زده نوبت بگیر برای عمل چیکار کنم
داداش کوچیکه گفته من 60 میدم ولی 60 دیگه میمونه
بگم همون کوچیکه قرض کنه بده؟؟
مشاهده ۲۹ پاسخ دیگر