۱۳ پاسخ

همچین خدا به آدم توان میده م از اول خونم بودم بعد ۱۵ روز تنها شدم حس مسئولیتت نمیزاره هیچ اتفاق بیوفته خود مادر بهتر مراقب بچش

من خواهرم بعد حموم زایمانش دیگه رفت خونه خودش،ی وقتایی مامانم می‌رفت پیشش شبا ،فقط میگفت ی ذره بچه شبا گریه میکرد استرس می‌گرفت ولی چند روز بعدش عادی شد براش

سلام منم این ۲۳ روزه زایمان کردم مامانم همش پیشمه بدون اون نمیتونم کاری کنم احساس میکنم از پس بچه بر نمیام وقتی میگه میخوام برم کل بدنم از استرس میلرزه بی دون مامان واقعا نمیتونم باید چیکار کنم مامانای که تجربه دارین بگین چیکار کنم احساس میکنم خیلی عصبانی شدم تو خودمم

ای کاش تا ۴۰ روز یکی کنارت باشه یکم سخته بعضی وقتا خیلی خسته ای شاید شوهرتم نتونست اونقدری مواظب باشه
منم از سه شنبه پیش اومدم خونه بابام که کمکم کنن فعلنم قصد رفتن ندارم😂

عزیزم نترس کنم مامانم ده روز پیشم بود بعدش رفت خودم تنها بودم از پسش بر اومدم بعد انقد من خوابم سنگین بود ولی بچه یه تکون ریز میخورد سریع بیدار می‌شدم

خوشبحالتون که یا مادرتون نزدیکتونه پیشتون بودن یا پیششون بودین .. من چی بگم که کلا واسه زایمان فقط خودمم از بیمارستانم میام خونه خودم هیچکس کنارم نیست... باز شما تا ۱۲ روز خونه مادرت بودی سرپا شدی دیگه

من از ۴ روزگی اومدم خونه خودم

من از همون اول اومدم خونم با مامانم دیوار ب دیواریم ۱۳ روز موند پیشم الان شبا نمیمونه ولی کل روز سر میزنه کمکم میکنه یکم شبا سخته ولی خب همسرم کمکم میکنه

الان هم با اینکه سه روزه زایمان کردم ولی بیشتر کارام و خودم انجام میدم، شب تا صبح سعی میکنم مامانم و صدا نزنم ،مگه‌ اینکه خودش بیدار بشه بیاد اصلا صداش نمی‌زنم . میگم باید زود تر راه بیفتم . دیگه بخیه هامو بکشم مامانم میره .من می مونم و دو تا بچه و .... همه چالش هاش

عزیزم به این فکر کن که بالاخره باید یه روزی مستقل بشی و بتونی تنهایی کاراش و انجام بدی. هر چه زود تر این اتفاق بیفته بهتره. زندگیت زود تر رو روال میفته. اوایل چالش زیاد داری خب درسته ولی باید بتونی خودتو کنترل کنی و بتونی مدیریت بحران داشته باشی😝😃
من زایمان اول همین بودم همش استرس داشتم بعد بیست روز یهو جمع کردم رفتم خونه الان میگم کاش ده روز شد میرفتم حتی بیست روز نمی موندم !

سلام عزیزم اصلا استرس نداشته باش من بچه ام ۸ روزش بود اومدم خونه خودم ۷۰۰ کیلومتر هم با خانواده ام فاصله دارم یه خورده سخته اما شیرین هستش شباهم یکم از خودت فاصله اش بده اما هم خودتون هم همسرتون مراقب باشین شب گریه کرد بیدار شین و اینکه حتما پتو که می‌زنید روش دستاش بیار بالای پتو که پتو نیوفته جلو دهنش

اصلا نترس اینقد خوبه خدا خودش کمک میکنه من که غریب غریبم همه چیز پای خودم با یه دختر دوساله

عزیزم وقتی تا اینجا از پس بارداری و سختی هاش بر اومدی از این به بعد هم میتونی، اصلا نترس و به خودت امید بده بالاخره باید با کوچولوت تنها بشی🥰

سوال های مرتبط