جشن کجابودخونه شما؟
بگوخونه خودم تولدنمیگیرم دل ودماغشوندارم وحوصله پذیرایی هم ندارم تولدوببرخونه اونابگیرهرکاردلشون میخوادبکنن
بعدکه مشکل پدرت حل شدهمه رودعوت کن تولداصلیوخونه خودت بگیر
بگو من پدرم عزیزتر جونم کنارم نیست حالا من نمیتونم توی خونم جشن شادی برپا کنم،اگر شما اصرار دارین پس خونه خودتون زحمت بکشید جشن بگیرید شادی کنید،خودت هم رفتی اصلا شادی نکن خوشحالی نکن،به شوهرت هم بگو این اولین تولد پسرمونه دوست داشتم پدرمم باشه اما اگر منو درک نمیکنی اشکال نداره منم یه روزی در آینده که باید درکت کنم نمیکنم و هیچ وقت این کار و فراموش نمیکنم.
هرچی باشه باباته ٫ی جوری حالیشون کن خب
خونه پدرشوهرت بگیرن..شوهرت بره کارارو کنه با بچت بعدش برو 😜
عزیزم انشالله تا آخر هفته باباتون میاد تولد میگیری اول با شوهر صحبت کن بگو اگه بابای شما جای بالای من بود شما این کارو میکردی .....دیدی دیگه هیچ جوره راضی نمیشه .واصرار میکنن تولد بگیر بگو بابات رفته شهر دیگه ...بازم هر جوره حل کن تا خدایی نکرده بحثی پیش نیاد خاطره بد بمونه
بعد نمیگن بابات کجاست
تولد بگیری بابات یا خواهر برادری ناراحت نمیشه بگه این موقعیت شادی کرده؟؟؟
من باشم نمیگیرم حالا که اصرار دارن ممکنه به دل بگیرن شوهرت هم ناراحت بشه خوبیش این بود که درکت کنن بزارن یه وقت دیگه بگیری انشالله که تا اون موقع بابات مشکلش حل بشه وبرگرده اگه خدای نکرده نیومد هم یه جشن کوچیک موقعی که بابات برگشت با اونا بگیر
یکم با تاخیر بگیرید، ان شاءالله هر چی زودتر باباتون مشکلش حل بشه. شاید تا اون موقع بنده خدا اومد بیرون
من بودم نمیتونستم بگیرم
من بودم نمیگرفتم مینداختم عقب
تولد انشالله ک شاد هست ب شادترین تبدیل میشه سعی شما ناراحت باشی یاشاد ب هرحال میگذره
بخدا دل ودماغ ندارم اصلااا،خودم مامانم فوت کرده دلم خوش بود بابام حداقل میاد تولد بچم،اونم که اینجوری شد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.