من پسرم ۱سال ۱۰ماهش بود تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش روی نوک سینه هام چسب مشکی زدم وبهش گفتم هاپو اومده همه ی شیرمو خورده اونم دیگ بهم نزدیک نمیشد هروقت میگفت شیر بهش اب میوه یا شیر پاستوریزه یا غذا میدادم تا ۳تا چهار روز طول کشید بعدشم کم کم شیرم خشک شد فقط باید دلت نسوزه وقتی گریه میکنه یا لج میگیره با یچیز دیگ سرگرمش کنی
وقتی دخترم ۱سال ۱۰ماهش بود یه روزتصمیم گرفتم ازشیربگیرمش باهمسرم شب اماده شدیم که این نمیزاره بخوابیم دخترم خوابیدانگارنه انگارکه شیرمیخوردهرشب تاصبح،منوهمسرم همینجوری بهم نگاه میکردیم میخندیدیم.
هیچی نزدم من،به بچه هم مونده جاریم فلفل،چسب،لاک قرمز همه چیززدولی پسرش بازم خورد
والا من هر کار کاری کردم نشد تنها راهش یه بسته گاز گرفتم روش بتادین زدم چا چسب تو سوتین جا کردم هر موقع بدبخت میدید فکر میکرد وا وا شده خون اومده دیگه نیومد طرفش خوراکیهای که دوست داشت براش میگرفتم آخر شب بهش یه غذای سبکی میدادم که شکمش پر بشه اذیت نشه
من بچم ۱سال و ۸ماهش بود تقریبا براش صبر تلخ خریدم زدم به سینم تا خورد دید خیلی تلخه دیگه نزدیکش نشد خودم بهش میگفتم بیا بخور فرار میکرد😂سه شب اول اذیتم کرد بیقراری میکرد واسه سینم ولی از شب چهارم دست میذاشت فقط میگرفتش و سرشو میچسبوند به سینم و میخوابید
من باردار شدم بچم طفلکی ۱ سال و ۸ ماهه بود
هیچی رفتم خونه مامانم
اول یک روز کامل ندادم شبش دادم
دیگه مامانم اینها قبول نکردن گفتند ن شب بده ن روز
شوهرم اینجا نبود ماموریت بود همش خونه بابام بود
شبها اونا خوابش میکردن یه گریه های میکرد بچم طفلی گریهاش آروم نشد
الان ۲ سال و ۱ ماهشه گاهی میاد پیشم دست تو لباسم میکنه میگه شیر
بچم خیلی زود از شیر گرفته شد .
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.