۱۰ پاسخ

قدم نو رسیدت مبارکه عزیزم انشالله خوش قدم باشه

خداروشکر عزیزم بسلامتی 🌸🌸🌸🌸

بیهوشی از کمر یعنی چی؟ منظورت بیهوشی کامله؟

مبارکه بسلامتی

ولی بیهوشی از کمر بهتر بچها تخت بغلیم خیلی بعد من درداش کم کم شروع شد تا شروعشم مورفین میزدن اروم میشدن
بعد بهوش اومدنم بچه تا غروب بی حال بود بیهوشی بش رسیدع بود

قدم نورسیده مبارک عزیزم این دردا هم میگذره عزیزم 🌹♥️

مبارک باشه عزیز دلم خوش قدم باشه

بسلامتی عزیزم مبارکه

به سلامتی عزیزم مبارکه

من سر گذاشتن سوند گریههه کردممم

سوال های مرتبط

مامان 🍭هانا|Hana مامان 🍭هانا|Hana ۷ ماهگی
سلام مامانا روزتون بخیر بالاخره اومدم تجربه زایمانمو بگم🤗
من سزارین شدم و عاشقش شدم 🥺خیلی خیلی خوب بود..اول اینکه سوند اصلا درد نداشت سوزشم نداشت ولی فوق العاده حس بدی داره بعدش مخصوصا اگر مثانه پر باشه👌🏻دوم امپول اسپاینال ک توکمر میزنن ..خیلی میترسیدم ولی از ترس کمر درد و سردرد خودمو کامل شل کردم..واقعا نه درد داشت نه عوارض تاالان با اینکه بهش حساسیت داشتم و تقریبا داشتم میمردم😁باید بگم اون نور الهی رو دیدم🤌🏻ولی خب همه اینجوری نمیشن...
باید بگم حین عمل و بعد عمل قرار نیست هیچ دردی بکشین..ولی سومین مورد ک راه رفتن اول باشه..یه مقداری درد داره..درد و سوزش شدید که من بدون مسکن انجامش دادم یعنی احمقا پمپ دردمو کندن و قبل ازینکه شیاف بزارم بدون مسکن بلندم کردن راه برم😑ولی بازم قابل تحمل بود..چهارمیش ماساژ رحمی ..چهار بار منو ماساژ دادن..یبار دکتر تو اتاق عمل سه بارم تو بخش..یعنی هرکی از راه میرسید خودشو مینداخت رو شکم من ک ماساژ بده 😰منم بی حسیم رفته بود ولی درد نداشتم..فقط اخرین بار از ترس داد زدم چون همش منتظر اون درد عجیب بودم..تا روز سوم روزی دوتا شیاف دیکلوفناک استفاده کردم تقریبا هر۶ساعت..خیلی خوب بود درکل فقط معده ی نی نیو با دستگاه ساکشن سوراخ کردن و بچم خون بالا میاورد🥲الانم تو بخش نوزادان بستریه هنوز نتونستم بغلش کنم..😭براش دعاکنین لطفا که زودتر بیاد بغل مامیش🥺💔
مامان تربچه مامان تربچه ۷ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۶:
همون موقع لباسای تمیز تنم کردن کلا تمیزم کردن یکم سخت بود چون باید خودمو راست میکردم ولی حس خوبی داشت که تمیز شدم
بقیه دردش هم قابل تحمل بود
یه فشار دبگه تو اتاق دادن که نسبتا ارومتر بود و پرستاره باهام راه میومد دعوام نمیکرد و با مهربونی اروم شکمو ماساژ داد
راستی من دلم پمپ درد میخواست ولی اجازه ندادن گفتن بچه بیحال میشه نمیزنیم
دیگه با شیاف دردمو کنترل کردم
در حدی نبود بخوام از پرستارا مسکن بگیرم با شیاف تحملش میکردم
تا شب که موقع راه رفتن شد
اونم سخت نبود 👌🏻
قبلش سوند و کندن که اصلا متوجه نشدم
کلا اولین قدمارو که میخوای برداری سخته ولی قابل تحمله در حدی نیست که جیغت در بیاد ازش نترسین منکه دلم میخواست زودتر راه برم چون بعدش سبک تر شدم
بیشتر تکون میخوردم
تا صبحش سه بار برای سرویس بلند شدم راه میرفتم
فرداش هم که کلا سرپا بودم اصلا نمیخوابیدم
اینکه میگن سزارین افتاده میشی دروغه
کاملا خوب میشی درد داری با احتیاط راه میری یکم سخته ولی اینطور نیستی کلا نتونی
دیروز هم که روز سوم بود از ساعت ۳ رفتم دکتر تااااااا ۹ درگیر بودم همش راه رفتم و پله بالا پایین کردم
اخر شب خیلی درد داشتم شیاف گذاشتم ولی خب میگم اصلا افتاده نشدم
نگران نباشین از پس خودتون و کاراتون بر میاین👌🏻
مامان لپ تپلی مامان لپ تپلی ۱۰ ماهگی
سلام مامانا 😍😍
منم اومدم از تجربه ی زایمان سزارینم بگم‌
صبح که رفتم بیمارستان کارای قبل عملو انجام دادن و سوند وصل کردن
سوند وصل کردن برای من درد داشت چون خودمو سفت میکردم
بعدش بردنم اتاق عمل از استرس تمام پاهام می لرزید و سردم بود جوری که با سه تا پتو می لرزیدم بردنم رو تخت خودم بیهوشی رو انتخاب کردم چون از قبل کمر درد داشتم بیهوشی خیلی برای من خوب بود هیچ عوارض سردرد و اینا نداشتم ..بعد عملم تو ریکاوری ده دقیقه ای به هوش اومدم جای برش درد میکرد و سردم بود ولی اوردن تو بخش بهم امپول زدن و شیاف قابل تحمل شد پمپ دردم نداشتم
تازه نذاشتم شکممو فشار بدن🤣🤣ولی با دست جلوی خونریزیمو باز کرد
تا شب یه بار دیگه ام یه امپول مسکن زدن خیلی بهتر شدم
اولین راه رفتنم خیلی خوب بود قبل نسکافه و خرما خوردم بهم خیلی کمک کرد اومدن سوندو کشیدن و رفتم خودمو شستم تو سرویس و شروع کردم به راه رفتن ..هرسری که راه میرفتم لخته میومد و خیلی دردمو اروم میکرد..
از سزارینم خیلی راضی ام برگردم عقب باز انتخابم سزارینه 😬😬
امیدوارم همه بسلامتی زایمان کنید 😍🌹
مامان نفس مامان مامان نفس مامان ۷ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمان
پنجشنبه من رفتم مطب دکترم معاینه تحریکی شدم دکتر نامه داد که فرداش یعنی جمعه بستری بشم از مطب دکتر که برگشتم تا صبح همش انقباض داشتم تا صبح خواب نرفتم صبح جمعه ساعت 9صبح به اتفاق شوهر رفتم بیمارستان ان اس تی که گرفت دید که هر ده دقیقه سه تا انقباض دارم پرونده تشکیل دادم رفتم بخش زایمان تا ساعت 1/30ظهر درد زایمان طبیعی کشیدم اما دهانه رحم فقط دو سانت باز شده بود اونجا بود که سوند زدن و منو بردن اتاق عمل خودم بیهوشی کامل انتخاب کردم بچه به دنیا اومد و حالا حاله منی که تازه بهوش اومده بود وای نگم براتون تا بهوش اومدم انگار که دارن چاقو میزنن توی شکمم سریع بهم مسکن زدن و من دوباره خواب رفتم بعد فهمیدم چرا این قدر درد کشیدم من به پنی سیلین حساسیت داشتم توی پرونده نگاه نکرده بودن و به من تزریق کردن توی بیهوشی فشارم خیلی رفته بود بالا و خونریزی خیلی شدید داشتم خلاصه منو اوردن توی بخش و فقط با مسکن اروم می‌شدم امروز خیلی بهترم اما یه نصیحت از من طبیعی زایمان کنید اگه می‌تونید بدون هیچ دلیل سزارین نشین
مامان بچک مامان بچک ۶ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم