۷ پاسخ

وقتی میخاستی از بیمارستان بیایی خونه براش اسباب بازی میخریدی میذاشتی رو نی نی تا برداره بهش میگفتی نی نی برات خریده

سعی کن باهاش وقت بگذرونی
حتی شده ۵ دقیقه تمام حواست رو بده بهش
باهاش بازی کن یا کتاب بخون و سراغ دخترت و گوشی نرو

دخترمن۱۱سالشه یدونه مای بیبی خریده بودیم نشست اونقدرگریه کردکه منوفراموش کردین وغیره

خواهر زاده منم همینجوری بود بااینکه شیش سالش بود .این کارو کردن خیلی جواب بود

سلام عزیزم
بفرست بره خونه مامان بزرگاش🥲

براش هدیه بخر از طرف خواهرش بده بهش بگو اینو ابجی برات خریده اطرافیان من برای بچه دوم‌و‌سوم این کارو میکنن .چون بچه اول حسودی میکنه و فکر‌میکنه دیگ هیچکس دوسش نداره

همین هست عزیزم تاالان مرکز توجه بود به ادم جدید امده
از قبل هم باید اماده میکردینش که عضور جدبد میودم
حسادتش چیز عادیه یکم صبر کنین مراقب نی نی هم باشین تا بگذره دیگه بزرگتر شن

سوال های مرتبط

مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۳ ماهگی
سلام مامانا من حدود بیست و چهار روزه زایمان کردم ولی یک شب با شوهرم خوابیدم یعنی در کل منظورم این هستش که خیلی من شوهرم از هم سرد شدیم من نه ها شوهرم آخه بعد این همه روز دو شب پیش کنارم خوابید اونم با اسرار خودم بعد فردا شب دو باره جاشو ازم جدا کرد وقت میپرسم میگه دختر زیاد گریه می‌کنه نمیتونم بخابم آخه مگه تنها دختر منه مگه تنها من خواستم به دار بشیم و اینکه بگم یک پسر سه ساله هم داریم که من و خیلی بهش وابسته هستم اونم همینطور نمی‌دونم چیکار کنم اگه شوهرم کنارم بخوابه نمی‌دونم پسرمو کجا بخوابونم نمیخام ازم دور بخوابه چون همیشه یه طرفم پسرم بود یه طرفم باباش ولی الان یه طرف دخترمه یه طرفم پسرمو میخابونم نمی‌دونم چیکار کنم اگه شوهرمو زیادی اسرار کنم پیشم بخوابه باید پسرمو جاشو جدا کنم و خود شوهرم بخاطر که بی خواب نشه نمیاد پیشم بخوابه ولی اگه همینطور پیش بریم خیلی از هم دور میشیم بنظر شما چیکار کنم که نه شوهرمو از دست بدم نه پسرمو از خودم دور کنم بخصوص حالا که یک آبجی هم داره و بهش حسودی می‌کنه