نشسته بودم رو مبل کنار بوفه ،دخترم اومد وسط مبلا وایساد باهم داشتیم حرغ میزدیم خیلی یهویی تعادلش رو از دست داد و با سر خورد شیشه بوفه شکست یعنی خدا دخترمو دوباره بهم بخشید ،یه کوچولو سرش ورم کرده ولی خیلی گریه کرد با اشاره نشون میداد که شیشه شکسته بغلش کردم گفتم فدای سرت ،الان خوابه خودمم خوشحالم که دخترم چیزیش نشده از این که چن وقته اینجوری اتفاقای بد می افته دلم میگیره ،قبلش هم اول صبح ۱۰هزارتومن صدقه داده بودمو اسپند هم دود کرده بودم

بلا به دور.
خدا رو شکر دخترت چیزیش نشده شیشه فدا سرش

خدارو شکر به خیر گذشته

خداروشکر بخیر گذشت 🩷

از خوبی ها و خوشی های زندگی تون ن جایی بگید ن جایی عکس و فیلم بزارید

بلا ازش به دور باشه حالا مراقب باش شیشه ی شکسته ی بوفه دستشو نبره