۱۸ پاسخ

آره خیلی بده

چشم بد هست واقعا چون تو قرانم گفته شده

بله عزیزم چشم خوردن واقعا وجود داره.حتی پیامبر بهش اشاره کرده

اره پسرای پیغمبر از چشم زخم نمودن ک برای حضرت زهرا سوره کوثر نازل شد. و تنها فرزند پیامبر شد

من روز پنجشنبه رفته بودم سر مزار.بعد چون دماغم عمل کردم میگن خیلی تغیر گردم.یکی گیر داد فکت زاویه بندی کردی.گونه هات چقد خوبه خط گونه زدی.ژل زدی چربی زدی.خدا شاهده شب خوابیدم صبح بیدار شدم یکطرف صورتم ورم کرد.حالا نمدونم چشم زدن یا اتفاقیه

خیلی برای پسرام تخم مرغ میشکنم اسپند دود میکنم گفته پیامبر از چشم زخم حذر کنید

خیلی من اسپند دود میکنم تخم مرغ میشکنم

خوده منو هفته پیش چشم زدن داشتم از سردرد میمردم تخم مرغ شکستن برام تا اسم یارو رو گفتن تخم مرغ ترکید..سر منم خوب شد بخدا

حرز امام جواد بخر براش

با احترام به نظر شما و بقیه
ولی من اصلا اعتقاد ندارم و بنظرم ساخته ذهن و فکر خودمونه ....

اره خیلی.

وای وای نگو چقد من کشیدم بخدا باورم نمیشد اما مادرشوهرم زود متوجه میشدتا اسپند دود میکرد آروم میشد همیشه نمک بذار همراهش ی گوشه ی لباسش بذار

آره ما هم خیلی اعتقاد داریم ما بیشتر تخم مرغ میشکونیم

اسفند تو دستت اسامی اونا رو گفتی
چجوری دقیقا

اره خیلی خوبه کوچیکاشوباسنجاق کوچیک به روی شونش وصل کن

بله من اعتقاددارم البته بعضیادست خودشون نیست ناگاه بعضیابه چشم ادم خوش میان براهمین سعی کن همیشه به بچت یاوان یکادیاچهارقل یا ایت الکرسی وقل کن کوچیکاش هس اگم نمیتونی برابچت بخون زیرلب وفوت کن بهش

منم رفتم نصب کنم گفت تلگرامت قدیمی شده نصب نشد خداروشکرکه نصب نکردم

خیلی برای پسرام تخم مرغ میشکنم اسپند دود میکنم گفته پیامبر از چشم زخم حذر کنید

سوال های مرتبط

مامان محمد و ماهلین مامان محمد و ماهلین ۳ سالگی
سلام به مادرای عزیز
بازم بی مقدمه یه چیز تعریف کنم واستون
روزی که رفتم بیمارستان ماهلین به دنیا بیاد خیلی استرس داشتم نفر اولم واسه عمل دکترم من بودم لباسامو پوشیدم نشستم تو ویلچر مامانم لباسای ماهلین رو گذاشت تو بغلم دستامو فشار داد و گفت انشالله به سلامتی بری و دوتایی برگردین و خانمه من و برد تو اتاق عمل و کمکم کرد که بشینم رو تخت و من داشتم اشک می‌ریختم چون الکی ترسیده بودم بار اولمم نبود ولی سر پسرم هیچی نفهمیدم و سراین یکی بی اندازه استرس داشتم همینجور بی صدا اشکام میومد که چشمم افتاد به دکترم زدم زیرگریه( یه خورده دلتنگ پسرمم بودم کلا ناراحت بودم واسه پسر یکسال و ده ماهم که تنهاش گذاشته بودم ) گفتم خانم دکتر خیلی میترسم گفت وااای چه مامانی چه نازی داره ترس نداره که عزیزم تا ده دقیقه دیگه دخترتو میذارم تو بغلت خلاصه آروم شدم و این دکتر بیهوشی رفت پشت سرم که آمپول بزنه به کمرم یهو یه خانمه که تو اتاق عمل بود اومد گفت خوب خانمی بچه دومته گفتم آره گفت اسم اولی چیه ؟ گفتم محمد و نگاه میکردم پشت سرم که ببینم دکتر بیهوشی چیکار میکنه این خانمه هم میخواست حواسمو پرت کنه قشنگ مشخص بود گفت خب اسم این یکیو چی میذاری گفتم ماهلین گفت واااا ماهلین ؟ محمد و ماهلین ؟؟؟؟ دختر باید بذاری محنا ،به محمد محنا میاد نه ماهلین منم اومدم بگم نه من ماهلین دوست دارم
دیگه آمپوله رفت و یکی دیگه ام پشت بندش رفت دوتا واسم زدن .
فقط یاد اون زنه میوفتم که سریع یه اسم که به محمد بیاد رو پیشنهاد داد خندم میگیره
مامان گل دختر و پسر مامان گل دختر و پسر ۳ سالگی
سلام خانما خوبین ی مشورت،خانما مادرشوهر من ۵ تا بچه داره با شوهرم ولی فقط بچه اخریشو دوست داره مثلا ی مثال بزنم این یکیشه خرجشو از شوهر من میگیره بعد بچه های خواهرشوهرم ۲ تا هستن امسال عید به اونا نفری ۲۰۰ عیدی داد به بچه های من ۱۰۰ تومن یا مثلا وقتی ما نیستیم خونشون برا بچه های خواهرم با پول خودش میره بستنی سالار و مگنوم و اینا میخره بعد دختر من ی وقت اونجا بگه بستنی میخوام میگه از بابات پول بگیر بریم برات بخریم بعد اصلا لحن صحبتش با بچه من انگار بچه من بچه های همسایس ی سره دختر دراز لاغر مردنی زشت بعد نوه های دختریش پدرشون قدش ۱۶۰ همسر من ۱۹۰ بعد اونا کاملا به پدرشون بردن بعد میگه اینا خیلی خوشگلن بزرگ شن قد بلند میشن خوشگلای من اینان،مثلا ی سری رفتیم خونشون ی بستنی تو یخچال بود قبلا خریده بود دخترم دیدش گفت بستنی میخوام بعد داد و بیداد سر دختر من که این بستنی سامین بچه دخترش که ۶ سالس فردا میاد میخوادش خب بابا پیرزن بی عقل اونو بده به این فردا یکی بخر بذار جاش نمیکنه این کارو،حالا سرتونو درد اوردم از اینجا میخوام بگم تازه چی شد من هر سری مادر شوهرمو دعوت کردم خونمون چشش برنداشت بیاد بعد خونه همون دخترش که دامادش چندبار از خونه بیرونش کرده پا میشه میره مثلا امسال بلند شد رفت تولد اونا با اینکه دومادش باهاشون دعوا داشت بعد من بدبخت تا حالا بی احترامی نکردم امسال خیر سرم گفتم ی تولد خوب بگیرم برا دخترم ی تولد مفصل گرفتم دعوتشون کردم نه خودش اومد نه گذاشت