۷ پاسخ

پسرم پیگیری میکنه یه ساعت پامیشه فکر میکنه که شبیه چیه، یه بار میگه مامان تفنگ ساختم، یه بار میگه موز و ....
بعد باهاش خدافظی میکنه تا بعد اجازه میده میشورم

بوهوووو😄😄😄😄

پسر منم سنگ میندازه تو اب میگه مامان اب پاره کردم وای وای یکی بخیش بزنه

دخترمنم پی پی هاشودعوامیکنه‌.وقتی هم نمیادمیگه مامان پی پی خوابیده🤣😍🤣

بچهای من اوایل ک پی پی و جیش یادشون میدادم
با پی پی بای بای میکردن میگفتن رفت پیش مامانش😂😂😂

وای 😃😃😃

😂😂دخترمن ب دستشویی میگه خونه ی پی پی
پی پی ک میکنه باهاشون بای بای میکنه میگه پی پی رفت خونشون😂کوچولوها بچه وبزرگا مامان بابای پی پی هستن😂

سوال های مرتبط

مامان نینی کوچولو مامان نینی کوچولو ۳ سالگی
سلام مامانا گل من میخام تجربه از پوشک گرفتن رو بهتون بگم اول از حدود ۳سال و نیمه شروع کردم و آهنگا و کارتون و کتاب مربوط بهش رو نشونش دادم و تقریبا خوب پیش رفت و جیش رو کنترل میکرد و بهم میگفت ولی یه مشکل که داشتم به خاطر یبوست و ترسی که از پی پی گرفته بود موقع پی پی میگفت پوشکم کن تا دیگه شروع کرد گفت موقع جیش هم پوشکم کن بچه ها خیلی باهاشون و از فرصت استفاده میکنن منم فهمیدم کارم اشتباس و بهش توضیح دادم گفتم بزرگ شدی همه آدما میرن دسشویی و البته بگم که خیلی توی این راه اذیت شدم گریه ها و همکاری نکردند یه ماه ول کردم و گفتم بزارم تا ۳سالش بشه و بعدش شروع کردم یه روز که خیلی پی پی داشت گفت پوشکم کن منم جلد خالی پوشک رو بهش نشون دادم گفتم عمو مغازه دار دیگه به بابا پوشک نمیده میگه پرت بزرگ شده و باید بره دسشویی نداریم اون روز خیلی گریه کرد حدود یک ساعت پشت در دسشویی منتظرش موندم با هزار ترفند و جایزه و تشویق و بازی و ناگفته نماند عصبانی هم شدم ولی باید صبور باشی و تحمل کردم تا بالخره پی پی کرد خیلی خوشحال شدم یه مادر حتی بابت ببخشید پی پی بچش هم خوشحال میشه😆😆از اون روز یه رو خوب بود یه روز دوباره میخواست نصیحت کنی تا بالخره الان حدود ۳هفتس ترسش ریخته و خودش میاد میگه مامان پی پی دارم و میره دسشویی و منم تشویقش میکنم توی این راه اذیت شدن داره خستگی داره کثیفی خونه داره ولی تحمل کنیم و درمقابل گریه کردنشون نباید کم بیاریم گفتم تجربه مو بهتون بگم شاید بتونم کمکی کرده باشم.