۴ پاسخ

مادرمنم خیلی بی فکر حرف میزنه واقعا گاهی بخاطر حرفاش جلوی شوهرم خجالت میکشم

مادر من از مادر تو بدتر، دو ماه بود زایمان کرذه بودم گفتم کی میشه بررگ بشن ببرمشون بیرون ، گفت خوبه خوبه حالا میخوای از صبح تا شب تو کوچه و خیابونا ول بگزدی😑 جلوی خواهرشوهرم کفت.
چند ماه بعد مجبور شدم حسابی دعواش کنم حد خودشو بدونه

دقیقا مامان منم همینه عقل ندارع راحته

وای چرا ایطوره خوبه جلو شوهرت نگفت

سوال های مرتبط

مامان مورچه مامان مورچه ۱ سالگی
خب ما واکسن ۱۸ رو دیروز زدیم و تموم شد.
نه درد داشتیم، نه تب داشتیم، نه بدقلقی و بدغذایی😍
درمورد بدقلقی بعد واکسن تجربم این بود که هرچی از قبل آمادشون کنی و بدونن قراره چه اتفاقی بیفته بدقلقیشون کمتره، که روی غذا خوردنشونم تاثیر داره و بعد واکسن بداخلاق و بدغذا نمیشن👌
درمورد درد هم که خب من کپله باری از خوراکی برداشته بودم و مستقیم پیاده رفتیم پارک و از اونجام پیاده برگشتیم خونه، اصلا بغلش نکردیم با اینکه یه کوچولو دردش گرفته بود و بغل میخواست ولی با هزار ترفند راه بردیمش، حتی یه طبقه ساختمان رو هم با پله بردیمش بالا😁.
بعدم که بهداشت گفت هر دو ساعت ۳۰ ثانیه براش کمپرس سرد بزار که من با تلاش فروان دو ساعت مدام گذاشتم😁 که باعث شد اصلا درد نداشته باشه و مثل هرروزش باشه.
کلا سر همه واکسناش من دوساعت اول مدام کمپرس یخ میذاشتم روی درد خیلی تاثیر داره.
تبم که بلافاصله بعد واکسن استامینوفن پاراکید شروع کردم و هر ۴ ساعت تکرارش کردم، امروزم هر شش ساعت♥️
این شد خلاصه ای از واکسن ۱۸ ماهگی که به خیر و خوشی گذشت😍
عکسم مربوط به صبحانه دیروزش قبل واکسنه، نون تست + کره بادام‌زمینی + موز