۱۳ پاسخ

اخ از دست این مادرشوهرا که تو حاملگی ام دس از سر اذیت کردن برنداشتن

چند روز پیش یه اتفاق خیلی بد برای من افتاد و حالم حسابی بهم ریخت بعدش گفتم بخاطر یه ادم بی ارزش ک پشیزی ارزش نداره چرا باید ب خودم حرص بدم یه اهنگ شمالی شاد گذاشتم و حالشو بردم و سعی کردم فراموش کنم و همینم شد

من یکبار این دخالت از سمتشون پیش اومد اول خوب دعوا کردم با شوهرم بعدش کلی گریه.ولی وقتی فکر کردم دیدم هیچی ارزش این رو نداره من اعصابم رو واسش خورد کنم به شوهرم گفتم تو برو بیا ولی بزار من۴ماه دیگه از حاملگیم مونده من نیام اونجا.هم دلخوری پیش نمیاد هم‌من تو آرامش میگذرونم و نرفتم هم

از دست این مادرشوهرا حالا من شوهرم راننده هس میره راه من شبا میرم خونه مادرشوهرم حالا هرزگاهی میرم خونه مامانم اینا وقتی میرم اونجا با من حرف نمیزنه و میگه باید از من اجازه بگیری منم اصلا انگار ن انگار ب من میگن بیخیال 😂😂😝😜

پس قوی باشید چون یه انسان دیگه در وجود شما داره رشد میکنه پس آسیب به خودتان باعث آسیب به جنین تان می‌شود

من سر دختر اولم خیلی مشکل داشتم با خانواده شوهر بچه ام بدنیا اومد خیلی بد آروم شب و روز گریه و از یه طرف هر چی می‌خورد می‌آورد بالا تا ۴ ماه استفراغ های شدید داشت پس مراقب خودتان باشید

قطع ارتباط کن
کاری که مامانم با کلِ فامیلایِ بابام کرد از بس اذیت میکردن


راااااااااااحت شدیم از دستشون
بخدا ی چیزی میگم ی چیزی میشنوی

امان از دست این مادرشوهرها😂-من که ناخواسته باردارشدم وبه خاطر هماتوم وخونریزی وجفت پایین استراحت مطلق شدم-مادرشوهرم رفته بود به همه گفته بود شرایط منو کل شهرمون از حال وروز من خبر داشت 😂😂😂😂😂-فقط خواجه حافظ شیرازی نمیدونست اول حرص خوردم ولی بعدش بیخیال شدم

اقلا استرس و ناراحتی به خودد‌ن راه ندید که بسیار برای جنین ضرر داره عزیزم رفت و آمد رو محدود کن و اصلا برات مهم نباشه همین بیخیالی و کم محلی از صدتا فحش بدتره پس خیلی صلوات بفرست و خودت آروم کن من هر روز حین کار جز خوانی قرآنی به صورت تند هست رو میزارم عالیه نبم یاات بیشتر تیست و بعد آهنگ خای ملایم که آرومت میکنه من ساید تو روز ۵ جز قرآن میزارم گوش میدم یعنی فکرم رو اجازه نمیدم به هیچ جای دیگه خطور کنه پیاده روی میرم با بچه ام حرف میزنم بعضی مواقع آنقدر ذوقش میکنم شما هم همینطور

هورمونات بهم ریخته یکم سعی کن آرامش پیدا کنی بذارش جای مادر خودت فکر کن مادرت

ارتباطتو باهاش کم کن.مادرشوهر منم تازگی خیلی دلمو شکوند منم نمیرم خونشون
به همسرمم گفتم برای حمایت از من برو بهشون بگو.

کمتر بببنش و باهاش حرف بزن

هیچی بگو سلامتی خودم بچه ام خیلی با ارزش تر از حرف مادر شوهرم

سوال های مرتبط