مامانا میشه دوتا عکس گذاشتم بخونین فقد گریه میکنم

به نظرم درسته حق باتوهه. ولی بازم خونه مادرشوهرتی هرچی بگی ممکنه اونا ناراحت شن بگن اومدی خونه ی ما بزرگتری اینجارومیکنی ناراحتی برو یه خونه مستقل بگیر.بعداونوقت بیشتر ناراحت میشی

مگه فکر میکنی زنگ بزنی به 110 چه اتفاقی میفته!؟فکر میکنی میگیرن میبرن مجازات‌ش میکنن؟هیچکاریشم نمیکنن چون ماموری که میاد اجازه ورود به خونه رو نداره باید با حکم دادگاه اینکارو کنن شما 100 بار به 110 زنگ بزن ببین یه قدمم پاشو تو خونه نمیزاره چون اجازه نداره.پس سنگین و رنگین بشین زندگیت و بکن و اصلا باهاش هم کلام نشو دهنشو رو خودت باز نکن وقتی میاد برین تو اتاقتون نزار بچتم اون تایم بره پیششون

ببین.گیرم اونو به پلیس لو بدی و دستگیرش هم بکنن، دوروز نشده دوباره ولش میکنن. فقط خودت رو جلو چشم مادرپدر.و خواهرش، بده میکنی، و اون پسر هم تو بدترین سن هست ،پسرا تو شونزده تا ۲۵ سالگی خیلی لجباز و خنگ و وحشی میشن. کینه میکنه خدا نکرده ، دعواها و کدورت دنباله دار و بزرگ میشه. تو یکی از دعوا و بحث ها خونی از دماغ یکی بیاد ،عذاب وجدان میگیری. تحمل کن تا زودتر انشالله برین خونه خودتون. به شوهرت بگو از راه رفاقت و دوستی ،بهش نزدیک بشه، شاید کم کم سربه راه بشه و تا عمر دارین مادر و پدرش دعاگوتون ،میشن

بااونا تو یه خونه ای؟

به خدا آدم مست هیچیرنمیفهمه
هر چی گفت سکوت کن
دفعه بعد یهو کار میده دستتون
مواظب بچت هم باش

انشالله بزودی راحت شی ازون جا

خدا به دادت برسه کاش نمیومدی اونجا

چیکار داری دخالت میکنی تو برو اتاق درم ببند بذار همو بکشن تو اصلا چیزی نگو اهنگ بذار بچت صداشون نشنوه

ادامه ش