یه حسی بهم میگه مادرشوهرم فکرمیکنه آرادو‌خودش زایبده وبچه ی اونه ومن یه غریبه م برای بچه ی خودم اخه هرچیروشوهرم تعریف میکنه ک فلان چیزو مامانش بهش یادداده یهوصورت مادرشوهرم شیطانی میشه و دنبال یه جی میگرده ک بگه نه من فلان چیزوبهش یاددادم نه من فلان کاروکردم خیلی دلم میخوادبهش بگم خب توک میتونستی ب حای منم میزاییدی دیگه ..ومدام درمپردپسرمن باید روب کارمیبره ک باید ب باباش بگه باباجون ..نه بابای خالی ..چرا ب نوه های دختریش نتونسته بایدبگه چ فرقی میکنه بچه بگه باباجون یابابا 🤨مثلا الان شوهرم با ۳۶سال سن پدر ۶۰سالشو باباجون صدامیکنه خیلی قشنگه ؟؟یاهرکی ک ب باباش نمیگه جون خیلی بی کلاسو بی تربیته ؟زنیکه‌ی دوزاری اخ ک دلم میخوادیه رپزیه جوریییی اینوبشورم ک هیچجوره خشک نشه ..حالم ازش بهم میخوره هربارمن بادسرم حرف زدم گفتم فلان چیزوبده ب بابا یابروپیش بابا مادرشوهرهپریده نسط حرف من ک باباجونشه بگوباباجون تاعادت کنی 😐

۸ پاسخ

فکر میکنن علامه دهرن
بدم میاد از ادمای مدعی

در خونتو قفل کن هر چی گف اهمیت بهش نده خودش خسته میشه میره😐 ببخشید ولی چه مادرشوهر ...........😑😮‍💨😐

همین یه بچه رو دارین؟
چقد حساسین
یکم فاصله تو زیاد کن تا انقد اذیت نشی

وای مادرشوهر تو شوهر و پدرشوهرمنن از همه بدتر شوهرمه باز مادرشوهرت یکی دوساعت واسه من باید هرروز و چندین ساعت ببینمش وای وای

اخ آخ که مال من از مال تو بده تره عزیزم جلوی روی من به شوهرم میگه خب اونو یعنی من دوست نداره
وقتش دهنم باز کنم جوری پارش کنم دوخته نشه🤬

*درمورد*
وسط *
پسرم*
روز

اخ گفتی جفت خواهرشوهرمنه
خواهر اینا کبود دارن
دخترمن به خواهرم میگه عزیز خواهرشوهرم خودش میکشه که به ننه اش بگن عزیز

فوضولن مسخرع

سوال های مرتبط