سلام دوستان امروز خدا خیلی به من و دخترم رحم کرد دخترم از خواب که بیدار شد نمیدونم چجوری شد نفسش گرفت انگار میخواست بالا بیاره گیر کرده بود راه نفسشو گرفته بود خرخر میکرد داشتم میمردم انقد زدم پشتش پیشونیشو کشیدم خمش کردم میزدم کمرش میگفتم اگ چیزی گیر کرده خوب بشه ولی خوب نمیشده انقد ترسیده بودم تمام بدنم می‌لرزید بردمش جلو درد مادرشوهرمو از پایین صدا کردم بیرون وایساده بود با همسایه ها انقد جیغ زدم خیلی ترسیده بودم همه ریختن خونمون مادرشوهرم بچمو سرو ته کرد زد پشتش تا بچم خوب شد یعنی داشتم میمردم اگ بچم چیزیش میشد من چه خاکی تو سرم میکردم از اون موقع تا الان همش بغلش می‌کنم و بوسش میکنم خیلی حس بدی بود دیشبم شام نخورد معدش خالی بود هی صبح زود پاشد آب خورد من براش صبحانه آماده کردم هرچی صدا کردم گوش نداد خوابید نیم ساعت بعد اینجوری شد بعد اینم بگم رو شکم خوابیده بود حتما به معدش فشار اومده آره ؟خیلی حال بدی بود هنوزم بهتر نشدم🥺🥺😟😓😓🤥

۱۲ پاسخ

ببرش دکتر به احتمال زیاد بچت رفلاکس داره که اسید زد بالا بچه رو داشت خفه می‌کرد

تو این حالت هوشیار بود یا نه منظورم اینه صداش میکردین متوجه میشد ؟

خداروشکرمتوجه شدی خروس بکشش ازبلادورشده

خدارپشکر بخیر گذشت نگران نباش احتمالا معده خالی مونده اب خورده سنگین شده براش برگشته تو گلوش اروم باش هیچی نیست .

عزیزززززم آروم باش خدارو صدهزار مرتبه شکر بخیر گذشت ... آره معدش بود آب زیاد خورد توی گلوش موند یهو ... رفلاکس نداره؟
بعضی وقتا یه چیزایی پیش میاد آدم بیشتر به خودش میاد و خداروشکر میکنه بابت همه چیز ❣️

صدقه براش بزار گلم
خدا رو شکر به خوبی گذشت

عزیزم بنظرم بادکتردرمیون بذار

اون صد درصد گلوش گیر کرده یچیزی ببر بندی یا تلگیر ک بادست وفوت ازتوگلو چیزی درمیارن شوهرمنم یبار خوابیده بود داشت خفه میسد یک تیکه ایتخون توگلوش گیر کرده

وای چه سخت خداروشکر بخیر گذشت

سلام عزیزم خدارحم کرده بهش وای چطور آخه چیزی هم که نخورده گیر کنه گلوش حتما هرروز اسپند براش دود کن و صدقه بده

خدابهتون رحم کرد گلم

خدارحم کرده بهت

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
۱ شنبه رایان تو پارک گم شد حالا داستانش طولانیه چجوری گم شد نیم ساعت گذشت تا پیدا شه اون پارک همه مارو میشناختن باورتون نمیشه کل پارک داشتن دنبالش میگشتن خدا رو شکر چون میشناختن دیگه لازم نیود به همه نشونی بدم منم هی میدویدم اونطرف اینطرف جیغ میزدم رایاااااان بعد زنگ پلیس تا داشتم ادرس میدادم یکی داد زد پیداااا شد بعد پلیسه شنید گفت خوب خدارو شکر پیدا شد منم گفتم خدا رو شکر چیه آقا قطع نکن ببینم خودشه 😂😂😂 بعد یه خانوم پیدا کرده بود بغلش بود دیدمش گفتم خودشه بعد پلیسه گفت خوب دیگه الان بالاخره خدا رو شکر 😂😂😂 حالا من نشیتم کف زمین زااار میزدم نصف پارکم با من گریه میکردن بعد خانومه گذاشتش بغلم منم مثل فیلم هندیا گفتم رایان اونم برگشته میگه من رایان نیستم اسپایدر منم 😂😂😂😂 پدیوخته اصلا نفهمیده بود گم شده رفته بود پشت شمشادا واسه خودش اواز میخونده میرقصیده 😂😂😂 خلاصه شدیم سوژه یه پارک 😂😂😂 کلا ما تراژدیهامونم کمدیه 😂😂😂