۲۰ پاسخ

خلاصه بهترین دکتر مغز و اعصاب گفت نوار مغز کاملا سالمه ولی برای پرشاش بهت یه شربت میدم بهش بده اونجا حس مادرانم کار کرد و گفتم بسه دیگه اینقدر خودخواه نباش این بچه هیچیش نیست بعدا راجب اون شربت تحقیق کردم که شربت ضد تشنجه و با خانومی اون بیرون صحبت کردم میگفت چهار بار بچم تشنج کرده و بدنش از کار افتاده گفت بچم سالم سالم بود بخاطر پرش دستاش بردمش دکتر بهم یه دارو داد بهش دادم یه مدت بعد از اون دارو این بچه دیگه بچه نشد و چهار بار تشنج کرد و چقدر خودمو لعنت فرستادم که با خود خواهی تمام بچمو اسیر اینور اونور کردم میتونست یه روز شاد کنار خودمون باشه بردمش توی اونجای شلوغ و پر استرس الان دوماه از اون داستان میگذره و ملورین دیگه اصلا نمیپره تو خواب من بهت گفتم میپره که تو استرست بیوفته ولی واقعا ملورین خوب شد و حتی یک بارم نمیپره تو خواب فقط دل درد داشته باشه بیدار میشه کامل اول نق نق میکنه بعد گریه اخرشم نفهمیدم از چی بود اون پرشا سه تا دکتر خیر سرشون فوق تخصصم نفهمیدن فقط من مطمئنم هرچی بود از بعد واکسن کوفتیش شروع شد احتمالا برای دختر تو هم از یعد واکسن چهارماهگیش شروع شده من بهت قول میدم تا یکی دوماه دیگه طبیعی طبیعی میشه این راه پر پیچو خمو نرو و دخترتم اذیت نکن💓

قشنگم برات مینوسم قشنگ بخون چون میدونم تو خود دوماه پیش منی منم حس تورو داشتم ملورین بعد واکسن دوماهگیش ده بار تو خواب میپرید دستاشو میبرد بالا جیغ میزد گاهی هم صدا نمیداد فقط چشماشو باز میکرد گاهی دقیقا مثل تشنج زل میزد بهک و با وحشت نگاهم میکرد یه خواب درست درمون نداشت همش از خواب با گریه شدید بیدار میشد منم در برابر همه ایستادگی کردم گفتم حس مادرانم دروغ نمیگه این بچه تغییر کرد از بعد واکسنش چون اصلا این علایم رو نداشت همه گفتن بچرو راهی دکتر نکن اذیتش نکن حتی ملورین تو بیداری سرشو محکم به چپ و راست میکوبید من بردمش پیش دکتر اشرفی بهترین فوق تخصص مغز و اعصاب ایران با بدبختی و هزار تا پارتی پیشش نوبت گرفتم پدر بچمو دراوردم یه روز صبح تا شب اسیر بودم وقتی میری دکتر مغز و اعصاب بدون نوار مغزی حتی راهتم نمیدن ویزتم نمیکنن میگن برو اول نوار مغز بگیر برای گرفتن نوار مغز یه داروی کوفتی بیهوشی میدن به بچه که اصلا تعادل گردنشم بچه نداره و بیهوش میشه و خدا میدونه چقدر براش ضرر داشت این دارو ولی من خنگ با خود خواهی تمام بهش دادم و طفلی بیهوش شد و تو کلش کلی سیم وصل کردن تمام موهاش کثیف شد یادم میاد اون روزا زندگیمون سیاه شده بود کار منو شوهرم شده بود گریه جفتمون با قطعیت میگفتیم یه چیزی هست چون شاید بهت بگم تو خواب یک ساعته سی بار دخترم با گریه میپرید حتی بیداری هم یه دفعه ای دستاشو باز میکرد زل میزد یه جا وحشت میکرد و بعد میزد زیر گریه شدید

عزیزم چیکار کردی ماهلین و بردی دکتر ؟چی گفت؟؟

عزیزم‌بردی دکتر‌دخترتو‌چی گفت؟؟

عزیزم کدوم دکتر نوبت گرفتی واسه فردا ؟؟؟

خواهر تو رو خدا رفتی دکتر به من بگو وی گفت به پرش ها

عزیزم پریدن عادیه حتما ترسیده یه آیت والکرسی براش بخون واینکه حتما گوش هاش تیزه وکوچک ترین صدارو میشنوه وحس ترس برش میداره ایشالله هیچیش نیست

چیزی نیست عزیزم. ترس واکسن تو دلش مونده ولی خب شما ببر دکتر که خیال خودتم راحت بشه

حالتاش طبیعیه نترس همه بچه ها همینن ایشالا عروس شدنشو ببینی این حرفارو نزن

وای نگو این حرفو من هرماه میبرم مغز و اعصاب این بار به دکتر گفتم خیلی میپره توی خواب گفت اسپاسم هست اصلا نگران نباش بچت سالمه اینقدر الکی میترسیدم گفت اگه توی بیداری بیخود و بی جهت بترسه مشکله اگه با صدا بترسه ینی خیلی هوشیار و باهوشه برو خداروشکر کن عزیزم بچت سالمه خیالت راحت

پسر منم ۴ ماهشه چند وقته دقیقا تو خواب گریه میکنه و از خواب بیدار میشه

تشنج مگه اینجوریه قربونت برم
تشنج تو نوزادا اینجوریه که تو اوج‌گریه یهو ساکت میشن دستشون سیخ میشه تا چند ثانیه بعدش بیحال میوفتن
اینی که میگی پسر منم اینجوریه
من وقتی میخوابه دستاشو با یه ملافه قنداق طوری میبندم
.سعی کن پیش خودت بخوابونیش که هم اون بچه آرامش بگیره هم خودت
اصلا اصلا نگران نباش من بهت قول میدم که هیجی نیست
مثل روز برام روشنه
پسر من تا خوابش سنگین بشه اگه دستاشو نبندم بیست بار میپره

واکسن نزدید اخیرا؟
خیلی سخت نگیر عزیزم..
فکرای بد نکن
بچه تا بزرگ شه کلی چالش داره
تو هر چالش خودتو ببازی که دیگه هیچی

بیین تاپیکاتو خوندم شما واقعا دچار افسردگی بعد زایمان شدی حتما حتما خودتو درمان کن . برو‌ پیش روانشناس یا خودت مغز و اعصاب برو . اون بچه هیچ مشکلی نداره شما نگرانی و ترس از دست دادنشو داری دقیقا علایم افسردگیه. بچه مادر شاد و حامی میخاد

انشاالله چیزی نیست

همه ی بچها اکثرا میپرن تو خواب نترس گلم فکرای بد نکن

عزیزم نگران نباش پسرمنم اینجوری بودتوخواب میپرید

ایشالا چیزی نمیشه عزیزم نگران نباش

عزیزم چرا فکر بد میکنی لیا هم ازاول اینجوری بود تاالان من همش توخوای میپرید

بچه احتمالا ریفلاکس داره چرا جو میدی

سوال های مرتبط

مامان زینب سادات مامان زینب سادات ۸ ماهگی
سلام مامان جونیا خوبید؟

من اومدم دوباره با یه عالمه حرف و یه دل پر از غم این مدت گفتم نیام که مامانا استرس نگیرن یا ناراحت نشن الآن اومدم دیدم خداروشکر اکثرا زایمان کردن
پارسال مراسم شیرخوارگان که بود من باردار بودم هنوز شکمم خیلی واضح نشده بود هر کجا میرفتم دوستام برام جا باز میکردن و میگفتن تکیه بده و اینا خیلی همه ذوق داشتن دوستمم میگفت سال دیگه مراسم شیرخوارگان دختر تو رو میفرستیم بالا برای مراسم خلاصه اینکه توی مراسم پارسال اینقدر خوشحال بودم که سر از پا نمیشناختم با خودم میگفتم یعنی میشه منم سال دیگه لباس علی اصغر کوچولو تن دخترم کنم و ببرمش مراسم و ذوقشو کنم؟چندین سال بود که فقط ذوق بچه های مردم رو داشتم ازشون عکس میگرفتم و ذوق میکردم پارسال ولی یه حس و حال و هوای دیگه داشتم با خودم میگفتم منم امسال نی نی دارم فقط هنوز توی دلم هست و ان شاالله سال دیگه تو بغلمه خیلی آرزو ها واسش داشتم یه دست لباس علی اصغر خوشگلللل کنار گذاشته بودم برای امسالش
امسال واقعا مراسم شیرخوارگان خیلی خیلی متفاوت از سال های دیگه بود برام جوری که از ته ته قلبم حضرت رباب رو درک کردم توی عمرم درک نکرده بودم
امروز توی یه مراسم روضه بودم از هرکسی که میخوندن برای من داغ داشت از علی اصغر کوچولو میخوندن دختر منم کوچولو بود از حضرت رقیه میخوندن بچه ی منم دختر بود از حضرت زینب میخوندن اسم دختر منم زینب بود از رباب میخوندن دلم آتیش میگرفت یعنی امسال محرم برای من خود خود صحرای کربلا شده خیلی خیلی سخته یه جوری سخته که اصلا نمیشه تجسمش کرد الآن تازه دارم میفهمم کربلا چی کشیدن خدایی چی کشیدن😭
خدا به همه ی ما داغ دیده ها صبر زینبی بده😔
تورو خدا توی این شبهاخیلی برای دلم دعا کنید🥹