۳ پاسخ

زیاد برام مهم نیس هر جور بره خودم از پس. خودم برمیام

نع والله شوهرم یک ثانیه هم تنهام نمیزاشت همش پیچیده بود به من ولی خانوادش خوشش شون نمی اومد تازه پدرشوهرم این چند وقت توی یه جمع بودیم میگفت وقتی عروس کوچیکه م (منو میگه)حامله بوده همش این پسر بیچاره منو میبرده این دکتر اون دکتر اینقدر عزیتش کرده که گفتم به حاج خانوم بگه به مامان عروس کوچیکه که چرا این دخترت اینقدر پسرمونو عزیت میکنه اینقدر ناراحت شدم

نه همه حواسش تنها ب من هس

سوال های مرتبط