۱۱ پاسخ

تو تبریز همه چی رو اینجوری سخت میگیرن.

شیر خودتو میدی که چی بشه

کجارفتی واسه دادن شیر؟ادرسش کجاس

منم اینو تازع شنیدم
نذرت قبول عزیرم

عه ن جالب نشنیده بودم
هارا وریسن؟

شیر رو برای چی میدید ؟؟؟میشه کمی توضیح بدید

چ جالب
کاش منم اینو میدونستم قبلا🥺
آخه تا پنج شش ماهگی پسرم خیلی شیر داشتم
درسته سینمو نگرفت ولی براش میدوشیدم تو شیشه. البته نمیدونم تو شهر ما قبول کنن یا ن

من فکر میکردم نذر شیر منظورشون شیر پاستوریزس میگرن پخش میکنن

اولین باره می‌شنوم این نذر

اه همیشه برام سئوال بود چه طوری شیر میگیرن.

کجا میدی

سوال های مرتبط

مامان 🧿ماکان جون🧿 مامان 🧿ماکان جون🧿 ۱۰ ماهگی
خیلی دلم گرفته یاد زایمانم می‌افتم هر شب کلی گریه میکنم خیلی روزای سختی رو گذروندم رفتم بیمارستان پرونده باز کنم برای زایمان به خاطر تنگی نفس وتپش قلب گفتند باید اورژانسی عمل بشه بعد شوهرم نذاشت به مامانم بگم که دارم زایمان میکنم بعد به بهانه اینکه وسایلم جا مونده زنگ زدم گفتم شاید ببرند اتاق عمل امروز زایمان کنم
بعد هم پرستار گفت یه خرمایی چیزی براش بگیر بعد زایمانش بخوره ساعت 3بعد از ظهر پسرم به دنیا اومد تا ساعت 11شب فقط سرم زدند پرستار گفت پا شو یه چیز شیرین بخور راه برو گفتم چیزی ندارم گفت به همراهت زنگ بزن .....گفتم گوشی ندارم همراه همم تا الان رفته بماند که تخت بغلی دوتا خرما و یه لیوان بهم آبمیوه داد بعد چقدر تشنه بودم به پرستار گفتم بهم آب میدی یه لیوان یه بار مصرف آب گرم آورد دیدم دارم از تشنگی میمیرم یواش یواش پاشدم رفتم دستشویی دستور صورتمو شستم از روشویی آب خوردم بعد صبح با گوشی تخت بغلی زنگ زدم گفتم کجایی میگه شب اومدم خونه خوابیدم
همه اینا برای من شده یه خاطره تلخ نمیدونم چرا هر شب یادم می افته وکلی گریه میکنم اصلا به روش نیاوردم که چقدر اذیت شدم و ناراحتی کشیدم