۱۴ پاسخ

به نظر من سخت ترین کار برای مادر از شیر گرفتن بچه هستش برای من خیلی سخت بود انقد گریه میکردم وقتی فکر میکردم بچم دیگه شیر نمیخوره دیگه جدا شد از من واقعا زجر آور بود برام

الهیی عزیزم من که فک میکنم نمیتونم اینکار بکنم واقعا سخته 🥺

پسر منم با وجودی شیر خشکی هم بود ولی عادت کرده بود ب سینه ولی خداروشکر الان سه روزه از شیر خودم گرفتمش ...چسب زخم زدم روش میگه اشاره میکنه میگه این ولی نشونش میدم میگم آخ مامان آخ شد ممش دیگه هیچی نمیگه اشاره میکنه به شیشه شیرش اون میخوره دیگه هیچی نمیگه تا دوروزی هی اشاره می‌کرد ولی دیگه کم کم داره متوجه میشه که نیست الان زیاد اسرار نداره فقط شیشه شیر میخاد

دقیقا مث دختر من شبا بیدار نمیشه اما از شیش به بعد تا ده صبح ۴ بار شیر میخواد
در طول روز چی خیلی میخوره؟

صبر از عطاری بخر بزن سر سینت خودش دیگه سمتش نمیاد

مهمتر اینکه شیرم‌ کم شده بود انگار هیچی تو سینم نبود شیرافزا هم میخوردم تاثیر نداشت دیگ
الان یک هفته ست دخترمو از شیر گرفتم خداروشکر ن اون اذیت شد ن من یشبش فقط خیلی اذیت کرد بقیش نه الانم خداروشکر خیلی خیلی بهتر غذا میخوره اشتهاش عالی شده

عزیزم من خیلی شیرم کم شده بود میفهمیدم الکی مک میزنه ، و خودشم تو روز اصلا تا من بغلش نمیکردم زوری شیرش بدم شیر نمیخورد فقط عادت کرده بود شب بذاره دهنش و‌بخابه نمیخورد

شیرخشک نمیخوره بهش اون تایم شیر خشک بدی من پسرم ۱۱ونیم شیر میخوره بعد ۱۲ میخوابه بین ساعت ۷تا۸ ۱۵۰تا شیرمیخوره همونه دیگ تا ماشه صبحونه بخوره

دخترمن از ویروز شیر نمیحوره دارم دیونه میسم دکترشم گفت تا دوسالگی بده بهش

چند روز جایی باش که شلوغ باشه مثلا خونه مادرت خواهرت یا جایی که سرش گرم بشه وقتی یادش اومد باید شیر بخوره اونا سرگرمش کنن تنها که باشی میاد پیشت تو هم دلت نمیاد گریه کنه مجبوری بازم شیر بدی بهش

خب بذار تا دوسالگی شیر بخوره چرا عجله میکنی

من دخترمو یه دفعه ای گرفتم اذیت هم نشد،جاریم تدریجی گرفت طفلک بچش خیلی اذیت شد همش چشم انتظار بود که بهش شیر بده دیگه بچه بعدیشو مثل من یه دفعه ای گرفت میگفت راحتتره یه دفعه ای

شیر خودتو میدی؟

زود نیس یکمی ؟ منم از بس کلافه شده بودم و البته هستم تصمیم قطعی گرفته بودم از شیر بگیرمش باز با چند نفر مشورت کردم گفتن نکن تازه انس گرفته با سینه ووو‌ ... چمیدونم این چیزا بیخیال شدم فعلا تحمل میکنم بگذره

سوال های مرتبط

مامان ماهــ🌙ــلین🐥 مامان ماهــ🌙ــلین🐥 ۲ سالگی
مامانایی که بچه هاشون وابسطه سینن اومدم تجربه خودم بگم واستون من دوس نداشتم از شیر بگیرمش ولی اشتهاشم کم شده بود خیلی خیلی کم منم یه هفته به خودم سخت گرفتم خونمون پر تنقلات خوشمزه کردم مثل کشمش مویز پسته بادوم هندی توت خشک هندونه توتفرنگی و.... صبح بیدار میشد شیر دادم تا ظهر شیر ندادم هی شیر میخاست واسش خوراکی میاوردم یا میبردمش حیاط اونجا با بازی خلاصه میخورد تا ظهر بهش ناهار میدادم دیگه سیر بود درخاست شیر نمیکرد تا یک ساعت بعد ناهار باز شیر خاست منم یکم توت فرنگیو خوراکی اوردم بیخیال شد باز واس خواب بعدازظهرش باز بهش شیر دادم خوابید بیدار که شد واسش چایی خیلیییی کمرنگ ریختم با بیسکوئیت که چاییو فقط خورد دهنش از خشکی دراومد باز هر یک ساعت یه چیز میاوردم واسش که از سرش بپره الان خداروشکر وابستگیش خیلی کمه فقط وقتی میخاد بخوابه شیر میخوره حالا یکی دوبارم این وسطا شاید بخاد خداروشکر اشتهاش بهتر شده از اونور شیرشم میخوره نگران نیستم