چرا اینجوریم من سر ی چیز کوچیک هی قفسه ی سینم تند تند میزنه تنگ نفس میگیرم قلبم درد میگیره بدنمم بی حس میشه سر ی چیزای چرت مثلا تازه ی لحضه دخترم ی لیوان پر چای شیرین ریخت رو فرش حرف گفتم بهش اینم شدید گریه کرد از ته دل یا مثلا ی مورچه ببینم احساس میکنم کل خونه کثیف کلی حیوانات تو خونس یا دخترم ک یکم زیاد بهونه میگیره اینم علائم های ک گفتم فشار بالا میره یا پایین بعد ی یه ساعتی دراز بکشم و هیچ صدایی نباشع بهتر میشم اینقد تنگ نفس میشم ک میدوم حیاط نفس بکشم

پنیک اتک بهش میگن یجور حمله عصبیه،برو پیش تراپیست یا هرجوری که میدونی تو این مواقع حال خودتو خوب کن ،احتمالا قبلا چنتااتفاق استرس زا پشت هم برات افتاده و تاثیر بدش روت مونده

من چی بگم که تا سرم درد میگیره همش فکرای جرا میکنم میگم فلان مریضی و دارم و فلان مشکل و دارم و کلی استرس میگیرم😢

سودای بدنت بالا رفته چیزای سردی نخور حنا بزن کف پات

منم اینطوریم عزیزم من بعد تنگ نفس شدنم معدن درد شدید میشم ی مورچه یا چیزی تو خونه باشه پا میشم کل خونرو دستمال میکشم و جارو میکنم ی مدتها بدجور وسواس شدم

فشار ذهنی دارین،یکم باید بیخیال بودن تمرین کنین

دقیقا مث منی🥲🥲من یه مورچه میبینم نصف شب همش خواب جک و جونور میبینم یا بعضی وقتا بی دلیل نفسم تندتند میزنه