سلام مامانا خوبین
اومدم یکم در دودل کنم خیلی خسته شدم کم آوردم
پسرم همش باید تو بغل باشه راه ببرمش دستام و پاهام شکسته دیگه جون ندارم
شوهر ی هفته ۱۲ ساعتی می‌ره سرکار دو روز تعطیل اون دو روزم یا مامان بالای خودش ی کار براش درست میکنن
یا مامان بابای من
هیچکس درک نمیکنه که این دو روزی که تعطیل باید خونه باشه یکم به من کمک کنه الان ی هفته هست که تنهایی بچه داری میکنم
هلاک شدم از بس راه بردم پسرمو
الان دیگه از خستگی درد نشستم ی عالمه گریه کردم
خدارو هزار بار شاکرم که بچه سالمی بهم داد ولی خستم دیگه صبرم تموم شده
شمام خسته میشید از بچه داری و تنهایی

نمون تو این حال برو بیرون یه دوری بزن یا برو خونه مامانت یا مادرشوهرت یکم بچرو نگه دارن. منم دقیقا حال تو رو داشتم یک ماه تمام شوهرم درگیر بود شبا دیر میومد خونه یه روز جمعه خونه بود که اونم همش باباش صداش میزد بره پیشش بعد یه ماه از ضعف زیاد مریض شدم کارم به بیمارستان و سرم کشید بعد از اون دست از غد بازی ورداشتم وقتایی که همسرم خونه نیست مادر همسرمو صدا می‌کنم بیاد بالا من یکم استراحت کنم البته با شوهرمم صحبت کردم خداروشکر الان وضعمون بهتره

اره بابا
حرف دل خیلیارو زدی
تازه شدی مثل ما
نه کمکی، نه ناهاری، نه هیچی
خداروشکر بازم
ولی ...
واقعا خستم
کارای خونه، بچه مدام بغل، شوهر پرتوقع، و .....
دست تنها خیلی سخته

خب عزیزم کالسکه رو بیار تو خونه با اون امتحان کن راهش ببری،و سعی کن تو همون هم بخوابه و جابه جاش نکنی
کالسکه رو بیشتر بچه ها دوست دارن امتحان کن

دختر منم خیلی بی قرار شده جدیدا قبلا تشک بازی دوس داشت حتی ی ربع بعضی وقتها باهاش سرگرم بود الان ی دستشویی نمیتونم برم
مادرم نزدیکه ولی نمیخوام کمک کنه خیلی بداخلاقه😭

ننو بخر تاب ریلکسی بخر توکالسکه بچرخونش
از دست و پامیفتی اینجوری
هرروشی رو امتحان کن زیاد بغلش نکن کمردردمیگیریا

دختر من داره دندون درمیاره اینجوری شده خودشو میچسبونه بهم باید بغلم باشه شیرم کم میخوره🥺

عزیزم دختر منم همینه واقعا سخته
امروز یک ساعت دقیق راهش بردم حالت خواب بودا ولی نخوابید تازه
با کالسکه ببرش بیرون حداقل یه نوبت اینجوری بخوابه

عزیزم واقعا حق داری مادر بودن خیلی سخته🥲 خدا قوت بهت

خسته نباشی عزیزم مادربودن واقعاسخته
ب همسرت بگو خودش ب مامان وباباش بفهمونه ک دوروز خونس باید کمک خانومش باشه اصلا میخاد باخانواده خودش توخونه باشه خودش یکباربگه وقتی اونا متوجه نمیشن ودرک ندارن.
با تلویزیون و بازی پسرت وسرگرم کن تا کم کم عادتش تموم بشه اون عادت کرده

منکه غریبم پدرمادرم پیشم نیستن خودممو خودم
انقد میشینم گریه میکنم از تنهایی

عادت دادی به بغل من از اول بغل نکردم بذار زمین کاراتو بکن از دور باهاش حرف بزن تو روروئک بذار بذار یاد بگیره خودش بازی کنه

باز خوبه تو یدونه داری
من با دوتا شیر به شیر چی بگم بخدا که خسته ترینم
آب گرممون قطعه آب گرمکن خراب شده الان خیلی وقته با آب سرد همه کارامو میکنم بخدا پدرم در اومده
آب میزارم گرم میشه بچه ها دسشویی گردن با اون میشورم ..
اوووف که دیکه نمیکشم

آخ آخ دخترمنم چندوقته یسره چسبیده بهم همش باید تو بغلم باشه، 😐

اغوشی بخر یدونه بزارش اون تو
منم تنهام و اینجوری کارامو انجام میدم اکثرا

درکت میکنم سخته تنهایی، تو رورویک یا تاب ریلکسی نمیمونه

سلام خوبی خوبم منم
آخ منم خستم من ک از وقتی زایمان کردم خونریزی دارم کم خونی دارم همش خاب میرم دخترمم ی هفته شده بدعنق شده همش گریه مکنه

عزیزم

اره بابا بعصی وقتاکم میارم میزنم ازبیرون خونه یکم حال وهوام عوص شه