پارت یک. زایمان سزارین ...
۸ و نیم صب. راه افتادم ب سمت بیمارستان با کلی شور شوق
رسیدیم کارای پرونده رو کردیم
۱۲ بردنم اتاق بالا یکم استرس گرفتم
اما سوند زد هیچی نبود اصلا درد نکرد نفس عمیق کشیدم
بعدش رفتم سر تخت نشستم آمپول کمر زدم شونه هام دو بار پرید هوا ک. امپول دوبار زد سری درازم کردن. پاهام مور مور. شد و سر
......دکترم اومد مرضیه قره خانلو..... ادامه...

۱۰ پاسخ

لایک کن گم نکنم بخونم

عزیزم سوند زدن درد نداشت؟خیلی ها راجبش بد گفتن🥹
و اینکه امپول بی حسی و که میزنن درد داره؟

مبارکه عزیزم خوش قدم باشه انشالله براتون

بسلامتی عزیزم
ممنون که داری وقت میذاری برای تجربه ات

بسلامتی انشالله . بیمارستان بوعلی بودی

بسلامتی

😍😍😍😍

کدوم بیمارستان بودی مبارک

شونه هات یعنی چی پرید؟ آمپوله درد داشت؟

وای یعنی باید از.۸تا ۱۲علاف بشیم🤦‍♀️

مقالات مرتبط

پوشاندن سر نوزاد هنگام خواب
پوشاندن سر نوزاد هنگام خواب مجاز است؟
چگونه بعد از بارداری یک شکم تخت داشته باشیم؟
چگونه بعد از بارداری یک شکم تخت داشته باشیم؟
ورزش‌های مفید برای بانوان بعد از سزارین
ورزش‌های مفید برای بانوان بعد از سزارین چیست؟
علت عرق كردن سر نوزاد هنگام خواب
علت عرق كردن سر نوزاد هنگام خواب

سوال های مرتبط

مامان کوروش مامان کوروش ۱ ماهگی
زایمان سزارین پارت ۲
تو این چند ساعت ازم آزمایش اینا گرفتن ، یکبار معاینه شدم که اصلا درد نداشت نیم ساعت به عمل برام سوند زد دردش قابل تحمل بود خدایی اونجور وحشتناک نبود فقط و فقط تو این دوتا مورد بااااید خودت شل کنی و نفس عمیق بکشی ،،،
انژوکت در حد سرم زدن بود خلاصه کارام انجام دادن رو تخت دراز کشیدم بردنم اتاق عمل اونجا دیگه استرس گرفتم زدم زیر گریه متخصص بیهوشی یه آقای خیلی مهربون اومد کلی حرف زد آرامش داد بهم دکترم دیدم اخلاق بیست ...
مامان فندوق مامان فندوق ۴ ماهگی
سلام مانانا خوبین اومدم از تجربه سزارینم بگم🥹 پارت اول
اول از همه بگم اینقدر استرس نگیرین واقعا اون چیزی ک تو ذهنتونه نیست🥹من هنوزم در تعجبم 🤭 ۸:۳۰ صبح رقتم بیمارستان پرونده هارو درست کردیم و گفتن ک واس زایمان باید آماده ام کنن اول سوند رو گذاشتن زیاد درد نداره بستگی ب خودتون داره که شل کنین بدنتون رو یا سفت من سفت کرده بودم یکم درد داشت🥹بعد با ویلچر بردن اتاق عمل وسایل هاشون رو آماده کرذن دکتر بیهوشی اومد امپول زد دردش از امپول های عضلانی خیلی کمتره اصلا نترسید و خودتون رو تکون ندین اصلا.. بعدش موقع عمل من حالت تهوع گرقتم یکم اگ اینحوری شدین نترسید چون عادیه فقط عمیق نفس عمیق بکشین بعدش پسر قشنگمو دیدم بهترین حس دنیا بود🥹
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیر مامان امیر روزهای ابتدایی تولد
پارت ۳

بعد شوهرم برام از ی بیمارستان دیگه دارو آورد بهم تزریق کردن بعد نیم ساعت کهیرا رفتن ساعت ۱۲ شد که اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداشت فقط حس ادار گرفتم بعد وصل کردن منو نشوندن رو ولیچر منو بردن اتاق عمل بعد چند دقیقه دکترم اومد منو نشوند رو ی صندلی بعد ی اقایی اومد پداتین زد بعد الکل بعدشم آمپول بی حسی که اصلا حسش نکردم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نیلا 🍓🍬 مامان نیلا 🍓🍬 ۶ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
دوباره منو بردن یه طبقه بالاتر و رفتیم تو اتاق عمل
واقعا نفسم گرفته بود از شدت استرس و هیجان
دکتر بیهوشی اومد بشین رو تخت و تا جایی که میتونی کمرتو خم کن و سرتو ببر پایین
قبلشم برام آنژیوکت و‌ سرم وصل کردن
دکتر اولین آمپولو که زد تو کمرم احساس کردم تو پای چپم برق وصل کردن و این باعث شد خیلی بترسم و با هر آمپول بعدی من هی بیشتر پاهام می‌پرید و کمرم درد می‌گرفت
بعد از زدن امپولا منو خوابوندن رو تخت و دکترم اومد و سوند وصل کرد
هیچی احساس نمی‌کردم دیگه بدنم کاملا بی حس شده بود
ولی قفسه سینم به شدت سنگین شده بود و احساس میکردم یکی با قدرت رو‌ سر شونه هام وایساده و بعدش حالت تهوع خیلی شدیدی گرفتم
به طوری ک داد میزدم تو‌ اتاق میگفتم حالم بده و عقای خیلی عمیقی میزدم
بعدش نمیدونم چه آمپولی بهم تزریق کردن که چند ثانیه بعد حالم یکم بهتر شد و دکترم گفت دخترت به دنیا اومد 🥺
ادامه پارت بعد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آراز مامان آراز ۱ ماهگی
سلام خانوماییکه ۳۸هفته زایمان سزارین انجام دادن آمپول تشکیل ریه زدن یا نه؟ من سر پسرم دکترم آمپول داد اما سر این یکی رفتم دکتر شیفت بیمارستان تاریخ زد برام ۳۸هفته ودوروز ولی حرفی از امپول نزد ب نظرتون نیاز نبوده؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دنیز مامان دنیز ۹ ماهگی
تجربه زایمان
اومد سونوگرافی کرد و گفت آب دور بچه کم شده سریع برو رفتم لباسامو عوض کردم سوند زدن اصلا هیچی نفهمیدم از سوند بعد دکتر گفت بیارید ش برای عمل خلاصه با ویلچر بردنم اتاق عمل امپول بی حسی زدن اصلا اونم نفهمیدم کی زدن پاهام داغ شده یهمو درازم کردن شروع کردن عمل پرستار داشت باهام حرف می‌زد ک یهو جیق دختر بلند شد همون ثانیه افتادم گریه وقتی گذاشتنش بغلم تند تند بوسش میکردم فقط
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۵ ماهگی
تجربه زایمان بیمارستان صارم
سوم تیر ۳۸ هفته وقت دکترداشتم قراربود نامه سزارین بده وتاریخ که من رفتم سونو دادم گفت تویه هفته اب کیسه اب خیلی کم شده رفتم پیش دکترم گفت باید زایمان کنی اورژانسی همین الان برو بستری شو
منم قبول نکردم گفتم فردا باشه ساعت شیش ونیم صبح اومدم کارای بستری انجام دادیم وهمون لحظه بردنم بخش بعدش ساعت نه ونیم بردن سمت اتاق عمل سرم اینازدن بعد نوبتم شد ولی اصلا استرس نداشتم دکتر اومد بی حسی زد اصلا درد نداشت منکه ازامپول میترسم هیچی نفهمیدم بعد پاهام لمس شد سوند گزاشتن دکتر اومد یکم حرف زدیم واینا یهوصدای گریه اش اومد اصلا باورم نشد بعدش همسرم اومد خیلی حس خوبی بود بعدشم سریع بخیه زد وتمام بردنم ماساژ رحمی دادن وپمپ درد داشتم اصلا درد نکشیدم انگاراصلا نزاییدم🤣دکترمم دکتر نیک نفس خیلی راضی بودم خداخیرش بده
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان Hanis👼🏻🍭🍼 مامان Hanis👼🏻🍭🍼 ۱ ماهگی
ادامه🥰
زنگ زدم و گفتن نوبتت ساعت ۱۰ هست
از ۱۲ به بعد هیچی نخور حتی آب
منم تا تونستم میوه و کیک و آب خوردم😂
اون شب تا خود صبح من از استرس چشم روهم نذاشتم
صبح وسایل رو گذاشتیم تو ماشین و رفتیم دنبال مادرم و رفتیم بیمارستان و بهم لباس دادن و رفتم پوشیدم اومدن آنژیوکت برام وصل کردن و بعدش سوند زدن برام که فقط سوز میزنه و اصلا درد نداره،نیم ساعت رو تخت دراز کشیدم بعد اومدن گفتن آماده شو باید بری اتاق عمل اینجا بود که استرسم بدتر شد با آسانسور رفتم طبقه بالا و بردنم داخل اتاق عمل ۵ دقیقه اونجا نشستم و گفتن دکترت اومد
منو بردن تو اتاق و گفتن‌ رو تخت بشین و رفتم نشستم حدودا ۱۰ دقیقه بعد دکتر اومد و آمپول بیحسی زد به کمرم که دردش اندازه نیش پشه بود
یواش یواش پاهام گرم شد و کلا بیحس شدم و یه پرده زدن جلو صورتم و حالت تهوع گرفتم میخواستم بخوابم که نذاشتن
پرستار آمپول ضدتهوع زد تو سرم که حالم بهتر شد
و بعد از ۵ دقیقه صدای دخترم اومد
گفت دیدی هیچی نبود گفتم میشه بری ببینی شبیه من هست یا ن
که رفتم‌نگاه کرد و اومد گفت کپ خودته😂
بعد آوردنش نشونم دادنش و شیر خورد و بردنش👶🏻
بعد منو بردن ریکاوری نیم ساعت اونجا بودم
ادامه دارد....😀
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۴
یک پرستار اومد النگوهامو چسب زد
خودم هفته قبلش سعی کردم دربیارمشون اما نتونستم چون دستم یکم ورم داشت چون تو گهواره دیدم بعضیا گفتن النگوهاشونو تو بیمارستان قیچی کردن
اما این بیمارستان چیزی نگفتن
پرستار گفت اشکال نداره برات چسب میزنم
بعدش بهم سوند وصل کردن خیلی میترسیدم
چون باز تو گهواره دیده بودم بعضیا گفته بودن درد داره
اما واقعا اصلا درد نداشت فقط خودتونو شل بگیرین
خلاصه بردنم برای عمل
بیرون اتاق عمل مامان و همسرمو باز دیدم
نزدیک ساعت ۱۰ دقیقه به یک شب بود که رفتم داخل
وقتی رسیدم همه چیز آماده بود دکترمم اومده بود
نشستم رو تخت که دکتر بیهوشی اومد برای تزریق آمپول به کمر
جلوم یک خانم پرستار بود که ازش خواستم دستشو بگیرم تا یک وقت موقع زدن آمپول تکون نخورم
چون شنیدم اگه موقع زدن این آمپول تکون بخوریم ممکنه کمر دردش بعدا طولانی بشه
خلاصه زدن آمپول رو اصلا حس نکردم
دراز کشیدم کم کم پاهام مور مور شد و داشت بی حس میشد
از یک طرف فوبیای اینو داشتم که قبل از بیهوش شدن شروع کنند عملو
چون این اتفاق هم تو اطرافیانم افتاده بود هم تو مامانای گهواره دیده بودم
که اونجا گفتم صبر کنید بی حس بشم کاملا بعد شروع کنید
که اونا هم گفتن تا بی حس نشی ما شروع نمی‌کنیم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهدیار👼🏻 مامان مهدیار👼🏻 ۱ ماهگی
پارت ۲ ( تجربه سزارین)

لباس پوشیدم و دراز کشیدم تا نوبتم بشه،خلاصه برام سرم زدن و نزدیک تایم عملم اومدن سوند وصل کنن، انقد اینجا نظرات راجع به سوند ترسناک بود هی میگفتم میشه وقتی بی حسم برام بزنید، که گفتن درد نداره اصلا، منم بیخیال شدم، بعد برام زدن اصلااااا اصلااا اصلااااا درد نداشت بی اغراق، دیگه صدام کردن ویلچر اوردن، منم استرسم بیشتر شد، رفتیم فیلمبردار اومد از منو همسرم فیلم گرفت و حسمونو پرسید، بعدش با همسرم و پرستار رفتیم تا دم اتاق عمل، منم موقع خداحافظی از همسرم کلی گریه کردم،چون واقعا استرس داشتم، بعدش بردنم اتاق عمل، اونجا رفتم رو تخت، دیگه قضیه جدی شد، دکترم اومد، سه تا متخصص بیهوشی، دوتا کارشناس اتاق عمل و‌ چندتا پرستار🫠 هی گفتم توروخدا هرکاری خواستین بکنین قبلش به من بگین بدونم امادگیشو داشته باشم کمتر بترسم، بعد متخصص بیهوشی کلی باهام حرف زد و شوخی کرد کلا جو اتاق عمل عوض شد انقد خندیدیم، دیگه گفت میخوام داروی بی حسی بزنم، منم دستام یخ کرد از استرس😁 دکترم بغلم کرد کلی ، دستمو‌ گرفت باهام حرف زد، اونم امپول بی حسی موضعی کمر رو زد، چون درد امپول اصلی بیشتره، بعد که اون قسمت کمرم بی حس شد، امپول اصلی رو زد، دیگه گفتن دراز بکش، پرده رو کشیدن، دکترم گفت فاطمه اصلا نترس، ما هنوز قرار نیست شروع کنیم، ۲۰ دقیقه طول میکشه اثر کنه، فعلا میخوایم با بتادین بشوریم و اماده کنیم…
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان Nafas مامان Nafas ۸ ماهگی
من اومدم خونه مرخص شدم
تجربه سزارین
پارت
صبح رفتم بیمارستان ،بلوک زنان پرونده تشکیل دادم و منو فرستادم تو
لباس دادن بهم بعدش هم آنژوکت وصل کردن موقع رفتن هم سوند
سوند هم خیلی درد نداشت فقط باید شل کنی ،
اینقد ترسیده بودما بعد با تخت منو بردن اتاق عمل
خیلی میترسیدم دکترم اومد دیگه گفتم‌میترسم و اینا گفت ترس نداره ،بعد دکتر بیهوشی اومد ،آمپول بی حسی بهم زد که اصلا درد نداشت واقعا مثل آمپول معمولی بود
بعد سریع خوابوندنم ،منم هی پامو تکون میدادم میگفتم من بی حس نشدم هنوز ،اونام میگفتن ماهم هنوز شروع نکردیم ،۱
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پسرکوچولو مامان پسرکوچولو ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی
من برای بار دوم رفتم زایمان طبیعی این دفعه خیلی سخت تر بود تا بار اول
دفعه اول اصلا درد زیادی نکشیدم اما این سری ی کار آموز اومد بالای سرم دکتر خودمم بود اما کاری نمیکرد با بدبختی بچه ب دنیا اومد بعدش یک ساعت روی تخت بودم با هزار وسیله جفت رو بیرون آوردن ماما بلد نبود بخیه بزنه روی من آموزش دید انقدر طول کشید ک سری پرید برخلاف سری پیش هیچ پرده ای جلوم نبود وقتی دیدم سر بچه رو از ترس فشارم افتاد
من سر زایمان ب دکترم التماس کردم منو نسپاره دستشون ولی گوش نکرد و وقتی ب دکترم گفتم چرا منو دادی دست اینا می‌گفت خیلی ناز داری بعدشم با۲۰۰تومن زایمان کردی دیگه حرفت چیه
از من ب شما نصیحت زایمان مرحله خیلی مهمی از زندگی یک زنه فقط برید بیمارستان خصوصی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان بشه کوچولو🐣🩵 مامان بشه کوچولو🐣🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲ سزارین ...
پاهام سر شد پرده رو کشید نفسم تنگ میشد .... پاهام مور مور میشد حسش بد بود اما درد نداشتم اصاا قابل تحمل بود همه چیز ببخشین دیر شد پسرم اصن تموم فکرم پیش شیر خوردنش ...
سوند اصلا راحت راحت بود.....
سوژن کمر راحت ...
تو اتاق عمل ماساژر دادان نفهمیدم
کشیدن سوند یکم سوختم ...
شب اولم نشستم خودم شیرش دادم تنهای راه رفتم اذیت نشدم اصنننن
....
اتاق خصوصی گرفت برام همسرم
پمپ ضد درد عالی فوق العاده ....
بود ... نگیرین ضرر کردین ....
هر سوالی بود بازم بپرسید ببخشین دیگه من خیلی فکرم درگیر فقط اصن نترسید خیلی من. راحت بودم .... نوزاد ک دیدم گریه کردم از خوشحالی
نی نی م سفید خوجل 🥺🥺🥺🥲🥲🍁اینم عکسش ... همسرم هیی کمک کرد تا صبح. کمک کرد بچه شیرم رو بگیره...
نمیدونم دیگه بعدا ک بزرگتر شد تنها جای ک اذیت شدم تو اتاق عمل حس تنگی نفس داشتم و تهوع ی حس غریبی بود .... تا نی نی دیدم گفتم خواب اور بزنین زدم خوابیدم و راحت ....
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان سما ❤️ مامان سما ❤️ ۴ ماهگی
پارت دوم

دیگه رسیدیم رفتیم بخش زایشگاه شوهرمو فرستادن قبض بگیره
منم تا رسیدم سریع معاینم کردن😑😑 صدای قلب بچه رو گذاشت بشنوه ک گفت ضعیفه
سریع زنگ زدن ب دکترم ،دکترمم تازه از بیمارستان رسیده بود خونه ک گفتن شرایطش خطرناک ضربان قلب بچه افت می‌کنه ک گفت الان راه میوفتم
دیگه منو اکسیژن وصل کردن سرم زدن سوند وصل کردن ان اس تی وصل کردن ک دکتر زنگ زد نزدیکم ببرینش اتاق عمل
من هیچ واکنشی نداشتم ن استرس نه هیچی
دیگه بردنم سریع اتاق عمل دکتر بیهوشی اومد گفت بی حست میکنم بیهوش نمیکنم گفتم من بیهوشی می‌خوام مهره های کمرم التهاب داره گفت اینو میزنم اونا خوب میشه😑
دیگه داشتن پرستارا سرگرمم میکردن ک من نفهمم و دستامو گفتن بزار جلو شونه هاتو شل کن ، دکتر آمپول و زد اصلا درد نداشت ،تا دراز کشیدم پاهام مور مور کرد و شروع کرد ب داغ شدن ، دکتر بی حسی می‌گفت حرف نزن سردرد نشی ولی باز خودش هی میومد حرف میزد سوال میپرسید 🤦🏼‍♀️
دیگ دکترم کارشو کرد و رفت دوتا مرد بخیه هامو زدن دیگ بردنم ریکاوری اصلا درد نداشتم تا سه ساعت بعد عمل درد نداشتم
ولی وای از بعدش دیگ کم کم بی حسی از بالای شکمم داشت می‌رفت تا عصر ک کلا از بین رفت و من بی تااااب درد داشتم ،واقعا میگفتم هرکس گفت سزارین خوبه دروغ گفته ولی من بدنم واسه سزارین خوب نبود شایدم خیلی من کم طاقت بودم
دیگ راه رفتنم واسه بار اول اصلا درد نداشت دیگ کم کم بلند شدنم سخت میشد و راه رفتنمم بدتر😑 نسبت ب سری اول خیلی بد بود

ولی از وقتی مرخص شدم خیلی بهتر شدم و الآنم خوبم خداروشکر ولی درد و یک کم دارم ک طبیعیه بلاخره شکم پاره شده🥲😅
ولی الان دلم واسه زایمانم تنگ شده🥺
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آرکان مامان آرکان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین پارت 1
بیمارستان تخت جمشید
چهارتا پارته حرفام
هفت رفتم برای بستری بیمارستان
پروندمو گرفتن تا کارامو کنن نیم ساعت طول کشید
بعد که رفتم داخل اول نمونه ادرار دادم ، بعد ان اس تی وصل کردن، و سرم و نزدیک اومدن دکترم سوند
(سوند خیلی نفرت انگیز بود) همش حس میکنی داره جیشت میریزه🤣🤌🏽
فیلمبردار فیلممو گرفت و رفت تا دکترم بیاد شد نزدیک ده
دکتر اومد بردنم بالا برای عمل، تو اتاق عمل کارامو انجام دادن
امپول بی حسیو به کمرم داشت میزد قبلش گفت چه کارایی انجام بدم و تکون نخورم ولی متاسفانه برای امپول اول من تکون خیلی بدی خوردم و درد افتضاحی گرفت  ولی امپول دومو اصلا احساس نکردم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر