۷ پاسخ

سر هرچیزی بغضی میشی و گریه میکنی
حالت از همه کس و همه چیز بهم میخوره 🙃
دوسداری تنها باشی از طرفی بچه روهم تنها نمیتونی نگه داری

فکر کن سر اینکه بچم زردیش بعد از ترخیص بالا رفته بود خودمو مقصر میدونستم و زار زار گریه میکردم با اینکه زردیش هنوزم زیر ۱۰ بود
مادرشوهرم که خیلی سر مسائل عروسی و اینا ازش رنجیده بودم تا میومد باهام حرف بزنه مثل بارون اشک از چشام می‌ریخت انگار غم تمام عالم رو دلم بود
داشتیم از بیمارستان برمیگشتیم شوهرم مداحی گذاشت کل مسیر یک ساعت نیمه رو گریه کردم حس میکنم همون روز آنقدر گریه کردم که سبک شدم دیگه از فرداش خوب شدم
البته چندروزی بیشتر طول نکشید

آره سراغ من آمده بود خدایا همسرم خیلی تحملم میکرد

خودت حسش میکنی خدا نکنه کسی بگیره

هی خدا ادم فک میکنه بچه بیاد پیشش راحت میشه بعد خوبه خوش میگذره نگو اینم هست 😢

من خیلی تلاش کردم ک درگیرش نشم
از بیخ گوشم رد شد 😂
چون تا دلت بخواد مشکلات بود ک بتونم افسرده بشم

من در دوران بارداری داشتم چه برسه بعدش

سوال های مرتبط

مامان مامان پرنسس 👧 مامان مامان پرنسس 👧 ۲ ماهگی
مامان محمد مامان محمد ۴ ماهگی
مامان لیانا🧸 مامان لیانا🧸 ۶ ماهگی