۸ پاسخ

عزیزم من شنیدم سه روز بعد باید مراجعه به دکتر داشت که علائم بروز کرده باشن و دکتر بتونه تشخیص درستی بده
معمولا هم عفونت انقدر شدید، تب بالا داره
و عزیزدلم با کمال احترام این مسائل انقدر راحت تو گهواره بیان نکنین
خیلی ها مثل من الکی مضطرب میشن

اگه بچه ازهمون روزاول حالش بدباشع معلومه مثلا اسهال استفراغ و تب صددرصد همون روز اول ولی دخترای من هروقت سرمامیخورن دو روز اول علاعمی ب جز ابریزش ندارن دکترم میبرم سریع از ترسم ولی دکترفقط اسپری بینی میده میگه چیزی دیگه لازم نیس اگه بیشتربشه بیارش

من خودم این به شخصه تجربه کردم سال 1400دختره دومم به دنیا اومد اوجه کرونا بود نگو ریه ی دخترم عفونت کرده خدا لعنتش کنه بردم پیشه دکتر رادفر گفت مختصر سرما خوردگی داره یه سفکسیم داد گفت ده روز بده منم آوردم سه چهار روز دادم بعد یه روز جمعه بود اصلا شیر نخورد بردیم بیمارستان کودکان اون موقع ششگلان بود گفت باید بستری بشه بردن از سینش عکس گرفتن گفتن عفونت ریه زیاده قلبش یه طرفش بزرگ دیده میشه بعد زنگ زدن دکتر اومد اکو کرد گفت یه بطنش از عفونت گشاد شده و خوب نمیشه اگه به موقع بستری می شد یه هفته ایی خوب می شد یه ماه موندیم اونجا بچم هم آی سی بود ریه اش خوب شد بعد یه سال هم پیشه همه دکترا بردم برا قلبش ولی خوب نشد سال 1401فوت کرد

سلام عزیزم خوبی چخبر گل پسرت خوبه پیام دادم ج ندادی خوب شده ایشالله

والا دکترم ادم‌زیاد میبره شربت و امپول
فقط
گناه داره سیستم ایمنی بچه خیلی ضعیف میشه

من کلا خوددرمانی نمیکنم تا سرما بخوره میبرم اونم فقط یه دکتر چون میدونم کارش خیلی خوبه

پسر کارگر ما سه روز پیش
بعد از یک ماه اسهال و استفراغ و تب تو. راه بیمارستان مرد ۹ ماهش بود
اونم پزشک قانونی گقته ریه هاش کامل عفونت شده بوده

‌وای خدا
علائمش چی بوده

سوال های مرتبط

مامان ساحل مامان ساحل ۱۷ ماهگی
پارت ششم تجربه زایمان من
خوب رفتیم تو اتاق عمل ساعت ۹بود رفتم اتاق عمل دکتر بیحسیم مرد بود دوتا پرستار خانومم بودن و دکترم یه پریتارا باردار بود دلم ضعف رفت شکم داشت 🥰
بعد موهام ریخته بود بیرون نمیتونستمم جمعشون کنم کلاه سرم بود بافتع بودما ولی بازم بیرون بودن بعد نشستم که بی حسی بزنن دکتر موهامو داد جلو تا بی حسی و بزنه بعد دوباره موهام افتاد پشت دمتره اومد گفت موهاتو دادم جلو که سوزنو بژنم بگیرش نیاد عقب باز 🤣🤣 پرستاره گفت ماشالا چه موهای خوشگلی داری مث خودت خوشگلن 😁منم خردوق شده بودم بیحیسو زدن و من خوابیدم رو تخت و دستامو بستن و پرستارا باهم حرف میزدن دکترم گفت چیزیو حس میکنی گفتم اره داری نشگونم میگیری گفت نه کاریت ندارم هعی بعدشم گفتم چرا نشگونم میگیرید پریتار خندش گرقته بود گفت نه نشگون نیمیگرن گفتم چرا دکتر بیهوشی یه چیزی زد تو سرممم گفت کمکم چشمات بسته میشه گفتم باشه و دیگه خوابم برد بعد چشمامو باز کردم دکترم گفت دخمل خوشگلتم بدنبا اومد دیکه خیالم راحت شد که یهو حالم بد شد و گفتم دارم بالا میارم گفتن توری نی بیار دیگه یهو باز بیهوش شدم و ساعت یازده بود که چشمامو باز کردم دیدم دو ریکاوریم