۵ پاسخ

منم اینطوریم اصلا حسی که به دخترم داشتم به پسرم ندارم😓

مثل منی منم فکر میکردم بچه همسایست...ن دوسش داشتم ن بدم میومد تازشم روزی چنبار میخاستم بندازمش چون افسردگی داشتم با خودم میگفتم نعععع این دو روز دیگه بزرگ میشه عصای دستت میشه...ولی دشمنام نذاشتن

به این چیزااصلن فکرنکن من ۹ماه بارداریم اصلن حسی نداشتم وقتی بدنیاامدندیدمش ۴روز مستقیم منتقل شدبیمارستان دیگه بخاطرریه هاش اصلنم انگارنه انگارمادرشدم بعد۴روزرفتم دیدمش بازباورم نشده بچه منه اماوقتی دنبالم فرستادن رفتم پیشش موندم کم کم حسم بهش بیشترشداوردمش خونه ماه اول ازبس اذیت بودم ازبچه بدم امده بودولی الان عاشقشم ایناطبیعیه چون بچه همیشه جلوچشمونه مگه مادربایدچکارکنه احساسش چطورباشه ماهمه تلاش وسعی برااسایششونه مادرقوی باش نزاراین افکاربهت غلبه کنه

به خودت زمان بده عزیزم هرکسی ی جوریه بزار ارتباط بینتون شکل بگیره ان شالله بیشتر دوسش خواهی داشت
ولی حتما همیشه دعا کن که خدا مهرتونو به دل هم بندازه ❤️

نگران نباش ما هممون این حس ها رو تجربه کردیم

سوال های مرتبط