سلام مامانا خسته شدم امروز خیلی
دیشب ساعت ۱ برادرشوهر م با جاریم آمدن البته اصفهان هستن مسافرت امدن خداروشکر بچم خواب بود شیر دادمش خوابوندمش غذا پختم چای اینها ساعت شد ۳، ۳نیم صبح خوابیدیم دوباره صبح ساعت ۹ بیدار شدم قبل بیدار شدن بچه ها صبحانه رو آماده کردم کوفت کردن نوبت من شد بچم بیدار شد زنیکه انگار کر شده بود گریه بچم نمیشنید یعنی بچه چشماش بسته بود برای شیر بیدار شده بود بچمو خواب آلود گرفتم بغلم کارمو آنجا دادم صبحانه کوفت کردن خداروشکر رفتن خونه خواهرشوهرم ولی من موندم یک خونه پوکیده

Question

مامان یاسمیین ۳ ماهگی

۲ روز پیش

سلام مامانا خسته شدم امروز خیلی
دیشب ساعت ۱ برادرشوهر م با جاریم آمدن البته اصفهان هستن مسافرت امدن خداروشکر بچم خواب بود شیر دادمش خوابوندمش غذا پختم چای اینها ساعت شد ۳، ۳نیم صبح خوابیدیم دوباره صبح ساعت ۹ بیدار شدم قبل بیدار شدن بچه ها صبحانه رو آماده کردم کوفت کردن نوبت من شد بچم بیدار شد زنیکه انگار کر شده بود گریه بچم نمیشنید یعنی بچه چشماش بسته بود برای شیر بیدار شده بود بچمو خواب آلود گرفتم بغلم کارمو آنجا دادم صبحانه کوفت کردن خداروشکر رفتن خونه خواهرشوهرم ولی من موندم یک خونه پوکیده

۱۱ پاسخ

مامان شاهان ۶ ماهگی · Answer 1 · 2024-11-27T19:36:00Z

لینک گروه مامانای یزدی تو ایتا واسم میفرستین💜

مامان آروین⁦ کوشولو😍 ۱۰ ماهگی · Answer 2 · 2024-11-27T13:47:01Z

واقعاً با بچه مهمون داری خیلی سخته منم خواهرشوهرم یه وقتایی میاد شب میمونه دست به هیچ کاری هم نمیزنه اسکل با بچه کوچیک دیوونه میشم اما خوبیش اینه دیر به دیر میاد