سلاممممم امیدوارم حال نی نی ها و مامانا خوب باشه خب منم اومدم تجربه زایمانم رو بگم سوالی بود بپرسید در خدمتم

من چون از هفته ۲۸دیابتم بالا رفت دکتر برام قرص کلوگوفاژ تجویز کرد و رژیم غذایی رو گفت رعایت کنم منم کلا میوه های شیرینم نمیخوردم اینم بگم قند من مال بارداری بود خانواده همسرم و خانواده خودم کسی قتد تذاشتن
دیگ با قرص و رعایت رژیم قندم کنترل نمیشد تو اخرای هفت ماهگی گفتن اب دور جنین از حد نرمالش بیشتره منم تا هفت ماه اصلا شکم نداشتم یهو شکمم بزرگ شد تو دو ماه اخر چند بار سونوگرافی فرستاد دکتر که هربار وزن و اب دور جنین بیشتر میشد. تا سونوگرافی ماه نهم گفتن بچه ماکروزومی هست اون شب تا خود صبح گریه کردم گفتم حتما بچم مشکل داره ها خلاصه صبح شد رفتم دکتر گفت جنین درشت تر از حد نرماله قرار بود تو ۳۶هفته یا ۳۷هفته بستریم کنن و اب دور جنین رو بکشن گفتن هیچ مشکلی نداره فقط ممکنه باعث پارگی کیسه اب بشه که نهایت زایمان میکنی ولی همسرم رضایت نداد گفت نه اجازه نمیدم بزارین بچه تو وقت خودش بدنیا بیاد خلاصه اخرین سونوگرافی رو تو ۲۸ ابان دادم ک وزنش شده بود ۴/۱۱۶۰گرم برم دکترگفت باید سزارین بشی بچه درشته و وزنش زیاد میاد تو کانال زایمان گیر میکنه و ممکنه باعث افت اکسیژن بشه گفتم باشه مشکلی نیست همین که بچه سالم دنیا بیاد نامه داد برای یازدهم اذر گفت ساعت ۶صبح بستری شو

تصویر
۳ پاسخ

سلام عزیزم خدارو شکر خوبی و خوشحالم برات که زایمان کردی بسلامتی ...نورا کوچولو چطوره ..خوبه ..چشم و دلت روشن باشه قدمش خیر باشه براتون عزیزم ..سپاس از اینکه تجربه ات رو میزاری مامان مهربون

بقیه ش رو هم بزار

چند هفته زایمان کردید بالاخره ؟
مبارکه گلم

سوال های مرتبط

مامان سلما مامان سلما روزهای ابتدایی تولد
#تجربه _زایمان_طبیعی
پارت یک

سلام دوستان
من اومدم تجربه زایمانم و بزارم فقط یکم طولانیه

اول بگم که تو هفته ۲۸ که بودم جنین تو موقعیت زایمان قرار گرفته بود و دکتر گفت اگه تا یک ماه هم تو شکمت بمونه خیلی خوبه کلی شیاف و آمپول پروژسترون مصرف کردم و شکر خدا خیلی بیشتر از یک ماه موند
دوباره تو ۳۲ هفته برای چک طول سرویکس رفتم بهتر شده بود ولی مایع دور جنین یهو کاهش پیدا کرده بود از ۱۱ شده بود ۷ و دوباره دکتر احتمال زایمان زودرس داد گفت هردو روز باید برم نوار قلب
تو ۳۴ هفته رفتم مایعش بهتر شده بود وزنشم ۲۳۰۰ خوب بود خلاصه همه چی اوکی بود ولی دکترم گفت تا اتمام ۳۷ هفته باید به استراحت ادامه بدی و کار سنگین نکنی منم تا ۳۷ تموم شد شروع کردم پیاده روی
تو ۳۷ هفته و ۴ روز رفتم سونو دکتر گفت وزن بچه پایینه و رشد چشمگیری نداشته باید بری سونو داپلر اگه مشکلی داشته بدنیا بیاریش که خداروشکر مشکل خونرسانی نداشت
خلاصه دکتر گفت بیا معاینه ات کنم برای وضعیت لگنت وقتی معاینه کرد با تعجب گفت درد نداری ؟؟ گفتم نه گفت دهانه رحمت دو سانت باز شده دوباره گفت استراحت کن بچه هرچی بیشتر بمونه بهتره
من اومدم خونه و دیدم یهو افتادم سر خونریزی دوباره رفتم مطب اولش دکتر گفت بعد معاینه لکه بینی طبیعیه
من گفتم درحد پریود خونریزی دارم گفت خب بیا دوباره معاینه ات کنم
دوباره معاینه کرد گفت آره خونریزی داری ربطی هم به معاینه نداره صدای قلب نینی هم گوش داد گفت ضربانش خوبه برو خونه فردا بیا بیمارستان من خودم شیفتم تا نوار قلب بگیریم
مامان لیانا مامان لیانا ۱ ماهگی
من اومدم تجربه زایمانمو بگم
من کلا کل دوران بارداری خیلی لک بینی و خونربزی داشتم چند بار هم بستری شدم ولی کلا هیچ دلیلی پیدا نکردن برا خونربزی هام و از ماه هست هم آب دور جنین کم سد و رو هشت موند و تحت هیچ شرایطی بالا نرفت
خلاصه من حس میکردم یه جای کار میلنگه و گفتم هر جور شده باید سزارین شم و سزارین اختیاری انتخاب کردم .بخاطر اب دور جنین ۳۷ هفته ختم دادن ولی شانسی من برای اخرین چکاب رفتم دکتر ۳۶ هفته و ۴ روز بودم و دکتر گفت سریع برو الان بستری سو اب جنین تقریبا ۵شده و واقعا شانس آوردم که رفته بودم دکتر اون روز
من ساعت ۹ شب بستری شدم و مانیتور nst دائم وصل بود که تا هفت صبح عمل بشم ضربان قلب بچه اصلا خوب نبود ۱۷۰ میشد باز ۱۳۰ میشد تا صبح چشم روهم نزاشتم از ترس و نگرانی فقط دعا خوندم تا صبح
بالاخره هفت صبح بردنم اتاق عمل نگم چقدر سرد بود و منم از ترس بیشتر میلرزیدم اینم بگم من خودم کارمند همون بیمارستانم خداروشکر همه همکارم بودم و خیلی از این بابت دلگرم بودم
عمل شروع شد دکتر بهم گفت سارا اصلا آبی دور جنین نبود🥺شانس اوردم و گفت دلیل ۹ ماه خونربزی و لک بینیت مشخص شد من موقع عمل بهم فکر کنم آرام بخش زده بودم چون همش خواب میرفتم برا همین نصف توضیحای دکتر یادم نمیاد😅ولی هر چی بود گفت اوضاع رحمت خیطه و متاسفانه خونربزی شدید کردم حین عمل و اینکه چقدر خوب شد که سزارین رو انتخاب کردم و سزارینم شد اجباری نهایتا ولی اکه انتخاب نمیکردم منو میبردن طبیعی و هم برا خودم خطرناک بود هم بچم
خداروشکر هم خودم هم بچم سالم و سرحالیم.
مامان گل من مامان گل من ۲ ماهگی
سلام‌دوستان .من هفته ۳۴ بارداری رفتم سونو وزن بهم گفتن که بچه ت سه کیلوو هست .آزمایش قند هم دادم .گفتن قند نداری ۱۰۰ بودد.با دستگاهم ک میگرفتم پایین بودد.واسه این دکتر خودم گفت نیازی نیست ب متفورمین .ولی من باز رفتم پیش پریناتالوژیست اون گفت آب دور جنین زیاده و حتمن قند داری و آزمایش و اینا مهم نیست باید متفورمین بخوری دو هفته دیگه بیای سونو .منم با شک و تردید روزی نصفی متفورمین خوردم .یعنی کلا تو بارداریم ۶ تا قرص متفورمین خوردم تو دو هفته..بعد دو هفته ک رفتم دیدم وزن بچه م کم شده ...۲۹۰۰ شده و گفتم خانم دکتر این ک وزنش کم شد ‌.بعد توی سونو نوشت ختم بارداری و من تو ۳۶ هفته و ۴. روز سزارین شدم.خدارو شکر بچه م مشکلی نداره ولی میبینم خیلی چروکیده س و مو داره همش ناراحتم میگم حتمن بخاطر اون نصفه متفورمین بچه م وزن نگرفت. نکنه مشکلی پیدا کرده‌...کاش رو دست همون دکتر خودم میموندم .سزارینم کرد چون گفت قلب بچه تند شده و شریانای رحمی داره خونرسانیش ضعیف میشه..خیلی ناراحتم ‌کاش متفورمین نمیخوردم ..چون قندد نداشتم ‌.ولی گفتم این پریناتالوژی است .حتی ب دکتر خودم گفتم متفورمین بخورم گفت نه.نمیدونم کسی میدونه متفورمین ضرر میرسونه ب بچه .؟
مامان نخودي مامان نخودي ۳ ماهگی
سلام مامانا
من ٢٩شهريور سزارين شدم
قرار بود ني ني كوشولوم ٧/٧يعني مهر ماه ب دنيا بياد اما ي روز از خواب بيدار شدم يهو يه آبريزش(ترشح)از بدنم اومد پايين
خيلي ترسيدم اينقد كه اينجا تو گهواره خونده بودم راجب پاره شدن كيسه آب و كم شدن آب دور جنين و….اين داستانا
خلاصه مطب دكترم تعطيل بود شانس مرخصي بود رفتيم ي كلينيك سونو دادم گفت آب دور جنين كم شده
كلي گريه كردم ب همسرم گفتم بريم زايشگاه بيمارستان نوار قلب جنين بگيرم رفتيم دكتر شيفت اونجا تا سونو ديد و نوار قلب خوب نبود گفت اورژانسي بايد بري اتاق عمل ممكنه بچه بره تو دستگاه چون ٣٦هفته و ٣روزم بود
خلاصه با اصرار خودم باز خيلي شيريني خوردم و ي بار ديگه نوار قلب گرفتن اينبار خوب بود ولي گفتن اگه ميخواي بري بايد تعهد بدي هر اتفاقي بيوفته پاي خودت
ديگه رفتم خونه ولي خواب نداشتم همسرم دلداريم ميداد ميگفت من ميدونم چيزي نيس سونوگرافي چرت گفته
خلاصه دكترم از مرخصي اومد بعد دو روز اونم گفت اورژانسي و سريع برو سونو ي جاي معتبر
رفتم آب دور جنين كم نبود خوب بود خداروشكر
ولي دكترم گفت با اينكه اين سونو خوبه اما ريسك نكن و ٣٧هفته بچه ترم و كامل هست زايمان كن
اين شد كه ني ني كوشولو ماما شهريوري شد😍😍😍خدارو هزار مرتبه شكر ميكنم هرشب از ذوق نگاهش ميكنم خوابم نميبره دلم ميخواد همش نگاهش كنم
چون ميدونم خيلي زود بزرگ ميشه دلم واسه اين روزا تنگ ميشه😞😞