🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀
#خدمتکار_جذاب_من #پارت_15
کت اسپرت روی تیشرتش یه کلاهم سرش بود بعدازدقایقی دست ازکتک زدن کشیدو پسره روروی زمین
انداخت وبه طرف من اومد...
هنوزبدنم میلرزید وگریه میکردم. چشاموبستم ونفس عمیقی کشیدم بوی خوش
عطرش شامه ام رونوازش داد چشاموبازکردم تاازش تشکرکنم خواستم لب بازکنم که یهویکی ازپسراکه روی زمین
افتاده بود تکونی به خودش داد نفهمیدم چی شد فقط وقتی به خودم اومدم که دست من روگرفته بود وباهم می
دویدیم بهتره بگم اون منو دنبال خودش می کشوند..
وقتی ازکوچه دورشدیم ازحرکت ایستاد
دوتامون نفس نفس میزدیم سرم روبلندکردم چون کوچه تاریک بود ونقاب کلاهش هم تاتوی صورتش
پایین کشیده بود صورتش مشخص نبود نفس عمیقی کشیدم...
زودبه خودم اومدم ودستم روازدستش بیرون کشیدم
وباصدایی که ازگریه خش دارشده بودگفتم:
- ممنونم آقا،واقعا ممنونم.من زندگیم روبه شمامدیونم نمیدونم بایدچجوری ازتون تشکرکنم...
وقتی لب به سخن گفتن بازکرد یه لحظه دلم ریخت صدای جذاب و گیرایی داشت بالحنی جدی
وسردگفت:
- خواهش میکنم...
سعی کنیددیگه این موقع شب تنهابیرون نباشید براتون خطرناکه.
- ممنونم.حتما
- مراقب باشید.خدانگهدار
- خدانگهدار
اون پسررفت ومن سرجام مونده بودم وبه این فکرمیکردم که چه صدای مردونه ای داشت...
دوباره ترس
دلم روپرکرد باسرعت به طرف خونه رفتم..
بقیش چی عزیزم
درخواست بده پرم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.