۳ پاسخ

منم که هنوزواکسن بچم نزدم همینجوره طول روزکه اصلانمیخابه شب تاصبح هم باید سینم تودهانش باشه یکمم بیاد بیرون گریه می‌کنه دارم میمیرم ازبیخابی بعدخانواده شوهرمم اومدن خونم داغون داغونم پذیراییشون کردم همه کارکردن رفتن به شوهرم گفتن زنت چشه ناراحته اومدیم خونت اونم اومده بامن دعواحالم بهم میخوره ازشون

وااای فک‌ کردم فقط آنیا اینجوریه
آنیا هم بعد واکسن دقیقاً همینه ،شبا که تا صبح من بیدارم یعنی تا سینه از دهنش در میاد با همون چشم بسته گریه میکنه
ظهرها هم همش بیداره و بدتر اینکه زمین هم نمیمونه همش میگه منو با خودت بگردون یعنی غذا پختن و جارو اینا همش آنیا بغلمه
انقد هم غر میزنه و بهانه میگیره

پستونک بده خودتو راحت کن ،اگه نمیگیره سرگرد و‌ارتودنسی بگیر یکیشو‌میگیره بالاخره

سوال های مرتبط