۴ پاسخ

فکر کنم چون به نوزادت بیشتر مجبوری توجه کنی، اونم میخواد به این روش توجهت رو جلب کنه. وقتی اونو اذیت میکنه، دعواش نکن. احتمالا حسودی میکنه. دعوا کنی بدتر لج میکنه
درمورد مادرشوهر که طبقه دومه ولی کمک نمیکنه واقعا نمیدونم چی بگم 😐
در مورد مادرتم به همین ترتیب 😐
البته منم خودم تمام این ماه ها دست تنها بودم و فقط هفته ای یه روز که برای شام میریم خونه باباهامون، میتونم از کمکشون بهره ببرم. مامانم دیگه نیومد خونمون و همیشه خودش کلی کار داشت. مادرشوهرمم هرروز سر کاره و شوهرمم صبح میره ۱۰ ونیم شب میاد و من تنها با این بچه
اما خب حقیقتا دوتا بچه باید خیلی سختتر باشه و خداقوت حسابی

اخر ماه زایمانمه، منم مثل تو میشم 😞🫂

ببین مادر و پدر ی سری وطایف دارن در قبال بچه هاشون ، در قبال نوه هاشون

بنطرم گاهی، در طول روز بچه هاتو یا حداقل بزرگه رو بفرست خونه مادر یا مادرشوهرت
مگ اینکه دلیل منطقی داشته باشن
از پا افتاده باشن
فقیر باشن دو لقمه نون نداشته باشن
نگو قیافه میان و فلان

بعدم باور کن بچه بزرگت اصلا شیطون نیس
اون نرمال ترین شرایط رو داره
متاسفانه تو بخاطر کم خوابی و بچه کوچیک بی اعصاب و خسته ای
پس بچه رو سرزنش نکن ، داد نزن سرش
چون نه تنها اثر خوبی نداره ، بلکه مخرب هم هست ، بدتر لجبازش میکنه

کم خوابی بچه ات از کم عذاییش نیس؟
علت کم خوابیش رو پیدا کن
شاید دکتر بتونه کمکت کنه

پرت کردن هم احتمالا به خاطر همون جلب توجهه. اینجور وقتا به جای این که دعواش کنین، فقط حواسشو به یه کار دیگه پرت کنین. فقط خیلی اروم بگید نه نباید پرت کنی. و سریع یه کار دیگه

بخدا ک منم همینم دلم خوش بودبزرگ شه میخوابه اصلا خواب نداره اون روزم زد یخچالم قر شد😑

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
ما یک ماهه بنایی داریم اومدیم خونه مادرم،،، مادرمم شهرستان بود قرار نبود فعلا بیاد،پاش ترک خورده اومد اینجا من بهش برسم،ولی انقد اخلاقش خاصه ک خیلی اذیت میشم به شدت به تمیزی خونه حساسه از وقتی بیدار میشم سرپام همه جارو تمیز میکنم ولی باز غر میزنه اصلا نمیگه تو بدبختم یه ذره استراحت کن بقران تا ۵ صبح سرپام بچم دم صبح میخوابه تو خوابم مدام گریه میکنه باید هی بزارم رو پام کلا ۴ ساعت خواب ندارم بهم میگه دوساعت زودتر بیدار شو کارهارو انجام بده نمیگه تونستی بخوابی اصلا بچه گذاشت استراحت کنی،بچم پشتی رو میندازه باهاش تند حرف میزنه میگه چرا میندازی درحالی ک میره شهرستان صدبار زنگ میزنه ک دلم برای امیرعباس تنگ شده ولی میاد نزدیک انقد بداخلاقی میکنه کلا روحیمو خراب میکنه همیشه همینطوری بوده فقط میگه خونه تمیز باشه بشینم بداخلاقی کنم و غر بزنم واسه هر چیزی غر میزنه الان حیاط تمیزه هوا سرده میگه برو حیاط گرد و خاکه بشور، لگن میارم دستشویی میکنه میبرم خالی میکنم مادرمه دوسش دارم همه کار براش میکنم ولی انقد اخلاقش خاصه و سریع خوبی رو فراموش میکنه آدم زده میشه از ترس مامانم همش خونه رو مرتب میکنم وقت نمیکنم یه حموم برم،مادر مردم کمک خال بچشون میشن اینم اینجوری،از وقتی مامانم اومده ۵ دقیقه با بچم نتونستم بازی کنم😒حرصم میده خیلی