ببخشیدا ولی شوهر شماهم خیلی بی بخار بوده که اجازه داده بیاد بچشو تو بغلش بزنه یه بار که بلند میگفت دختر منو کسی حق نداره بزنه هم اونا میفهمیدن هم ننه و باباش حالا اسباب بازی به درک هرچند همونم مهمه ولی دیگه بچتونو نزارین بزنن
عزیزم من قبل از اینکه مهمون بیاد خونم اگه بچه کوچک داشته باشه کلا اسباب بازی های بچمو چمع میکنم میزارم اتاق ش يه چند تا کوچکشو میدم دستش بقیش تو اتاقش درش هم فقل میکنم اونی وقتی هم مهمون اومد هرکی میخواد باشه برام فرقی نمیکنه اگه بچش اذيت بچم کنه خودم سعی میکنم پاپیش بزارم تا بچم اذيت نشه، قرار نسبت وقتی مهمون مییاد خونم همه خوش باشن غیر از بچم، بنظرم بايد خودت سعي میکردی نزاری بچت اذيت شه
به نظرم وقتی پای بچت درمیونه اصلا کوتاه نیا
یجوری ب پدر و مادرش تذکر میدادی
یا خودت با بچه صحبت میکردی جلوی بابا مامانه ک متوجه بشن
آخی عزیزم منم پسرم خیلی شیطونه ولی خودم کنترلش میکنم به خدامهمونی میرم هرجامیرم پایه پاشم خودم نمیزارم اذیت کنه ولی کسی بخواد اذیتش کنه یازوربگه مادرم باشه وایمسم توروش
آخی عزیزم منم پسرم خیلی شیطونه ولی خودم کنترلش میکنم به خدامهمونی میرم هرجامیرم پایه پاشم خودم نمیزارم اذیت کنه ولی کسی بخواد اذیتش کنه یازوربگه مادرم باشه وایمسم توروش
شما خیلی نجیب بودید و مهمونا خیلی پررو اصلا دیگه رفت و آمد نکن باهاشون
من بودم جرش میدادم اتفاقا همین اتفاق واسه پسر منم افتاد که بچمو زد و امپول اسباب بازی گذاشت تو گلوی پسرم شوهرم خشکش زده بود من یهو داد زدم گفتم بگیرش بچمو خفه کرد خلاصه اخرشم میرفت چند تا از وسیله های لوکس پسرمو برداشت که ببره منم گفتم نه مال حسین بزار سرجاش مادرش هنگ کرده بود فقط پسرمو میزد مادرش نهایت میگفت بگو نی نی ببخشید ...منم گفتم دیگه پسرمو نزنیا ببخشید مال وقتی که دیگه نزنی شوهرم وقتی رفتن گفت افرین بهت خوب اوضاع رو کنترل کردی
ببخشیدا ولی چ مادر پدر بی شعوری داشت..من خودم مهنونی میریم پا ب پای بچم راه میرم ک دست ب چیزی نزنه البته پسر من دیگه بزرگ شده...بهشم یاد دادم نباید بی اجازه دست ب وسایل بقیه بزنیم یا تو اتاقشون بریم .شما هم ب مامانش تذکر میدادی ک داره بچمو اذیت میکنه...من باشم میرم اسباب بازی بچمو میگیرم ازش میدم ب بچم...
اون بچه چند ساله بود ؟
هم بچه گفتم داد میزد رو منو جیغ که نمیدم و دلوینو میزد که میخوام ببرمشون خونمون به مامان باباش هم گفتم دلوین حساسه میگفتن اره آراد هم اخلاقش اینطوریه و وایمیسادن نگاه فقط انگار خونه من شهربازی بچه هاشونه چون خودشون اصلأ اسباب بازی نمیخرن و ندارن فقط. دوتا ماشین خیلی کوچیکه جا دراژه دارن
من خونه یه نفر بود برای اولین بار رفتم .پسرش ماهان رو میزد .یه جوری ناراحت شدنم رو نشون دادم
بچه اون بزرگتر بود
ماهان اون موقع کوچولوتر بود
من بودم میرفتم جلو بچه مینشستم اول آروم باهاش حرف میزدم ک بده اگ نداد میگفتم ببخشید بچم حساسه اگ میشه یه چن تا از اسباب بازیا رو از بچتون بگیرین
چون بالاخره مهمون تو خونه خودتن دیگ نمیشه زیاد کشش داد
اما هر جور بود یواشکی هم شده از دستش میگرفتم میدادم بچم نمیذاشتم از دستش بگیره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.