چرا انقدر زمان زود میگذره باورم نمیشه پنج ماه از به دنیا اومدن پسرم گذشته. چشم به هم بزنیم یک سالشون شده. از الان دلم واسه کوچولو بودنش تنگ میشه خدایا

فکر کنم من اولین مادری باشم که اصلا دلم برا باداریم و این روزها تنگ نمیشه اصلا و دوست دارم هرچ زودتر بچم بشه یک سالش با اینکه میخا برم سرکار و توی یه شهری خستم ک نه خانواده خودم نه همسرم غریب غریب هستیم مهد نداره ولی اینقدر این روزا سخت داره میگذره ک میگم فقط بگذره شده مرخصی بدون حقوق بگیرم باداری قند داشتم امبولی شدم حلقه گذاشتم استراحت مطلق مطلق شدم زایمان کردم دخترم حساسیت ب پروتین گاوی داره هیچی نمیتونم بخورم خودش رفلاکس داره کولیک داره به محض اینکه یه چیزی میخورم کهیر میزنه هیچ کس حاضر نیست یه ساعت بریم خونش چون من فقط یه مواد خاصی رو میتونم بخورم فقط دلم میحاد تموم بشه دکتر گفت تا یک سال اینجوریه

ان شاء الله سالم و تندرست باشن
شما هم به فکر نی نی بعدی باشید بچه همین که بزرگ شد دلت یکی دیگه میخواد
اگر زیاد دیر شه آدم سرد میشه
ولی تفاوت سنی بچه ها هر چی کمتر زندگیشون روابط اجتماعیشون
اعتماد به نفسشون بیشتره
از منه روانشناس به شما نصیحت

وای من کل دوران بارداریم میگفتم هیچوقت دلم برا این روزا تنگ نمیشه الان دلم لگدا تو شکمم میخواد 😭😭😭

دقیقا همینجوره 🥲خیلی زود داره میره
منم دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم
🥹❤️

اره واقعا 🥺 من بچه اینقدی خیلی دوست دارم، کاش بزرگ نشن ب این سرعت

وای منم دو سه ماه دیگه باید برم سرکار دلم نمیاد انقدر بهش وابستم

دقیقااا منم همین حسو دارم تازه باید چند ماه دیگه برم سرکار تا همین الانشم مثل برق گذشته زود داره بزرگ میشه🥺