دیشب تا صبح به خاطر تب پسرم بیدار بودم،پریود هم هستم.الان خودمو تو آیینه دیدم.زیرچشمام گود و کبود شده،خیلی خسته ام.الانم پسرمو گذاشتم رو پام،دلم چایی داغ میخواد،خدا همه بچه هارو سالم و سلامت نگه داره،واقعا جز مادر هیچکس دلسوز و نگران بچه نیست،چقدر دلم مامانمو میخواد😭

پسرای من دوتاشون مریض شدن اسهال استفراغ و تب
خودمم گرفتم.
پریود هم شدم
هیچ کس هم ندارم خانوادم راه دورن
شوهرم هم مریض
مادر شوهرم تو کوچمونه.اصلا نپرسید بچه ها زندن خودت خوبی.بیا این سوپ برا بچه ها....
خوب که شدیم اومد اینجا لم داد... گفت چون اب سرد میخوری بچه هارو مریض کردی...
حالا من فقط خودم اب خنک میخورم چون شیر میدم همش اتش دارم...
بعد این ویروسه چه ربطی به اب داره...

خداحفظش کنه واست بخواب یکم.من سه ماهه همشمریض میشن بچهام سه چهارماهه خوب نخابیدم تاصبح بیدارم

من سه شب همینطور بودم حتی درست غذا نمیخوردم،همشدنبال پسرم بودم التماسش میکردم یچی بخوره حتی اب هم نمیخورد...غذا هم واسه شوهرم درست میکردم بعد اومد با دعوا و داد گفت اشغالا رو جمع نکردی...همه این سختی ها به کنار زندگی با ادم بی درک به کنار

خیلی سخته من دوشنبه دخترم تب داره تا صبح بیدارم نهایت یه ساعت بدنش خنک میشه میخوابم ساعت میذارم زود پا میشم حالا دیشبم افتاد زمین دستش برید اونم پانسمان کردم از صبح بغلمه داغونم ینی از صبح یه چای خوردم فقط

آره وقتی بچه مریض میشه مادر از خود بچه مریضتر میشه هیچ کسیم مثل مادر نیست