۱۳ پاسخ

اره عزیزم قران بهترین دارو هم خودت ارامش میگیری هم طرفی ک فوت شده

من تازه فهمیده بودم که باردارم و گرفتار ویار شده بودم ،توی شهر غریب ،که پدرم تصادف کردو فوت کرد 😪😔🖤 یه روزای بدی رو تجربه کردم با یه شوهر نفهم که هیچ درکی نداشت ....خلاصه که قسمت منم اینجوری بود که بچه سومم رو توی این اوضاع باردار بشم ....هنوز که هنوزه باورم نمیشه بابامو از دست دادم هرشب یادش میوفتم کلی گریه میکنم

فقط یک هفته ناراحت بودم بعد دیدم واجب تر از دخترم کسی نیست 😊

من سر دخترم ۳۰هفته بودم اگ اشتباه نکنم پسر عموم فوت شدن من نمیدونستم گوشی هم نداشتم گوشی شوهرم رو برداشتم رفتم اینستا دیدم همه فامیل من استوری فوت همین پسر عموم رو گذاشتن هیچی دیگه شوک بدی بهم وارد شد خانوادم نذاشتن برم تشییع جنازه

اره من مادرشوهرم فوت کرد تازه همون شبی هم که فوت کرد بیمارستان رو سرش بودیم

ببین شاید باورت نشه ولی اینقد تو بعد تولد بچت تاثیر میذاره از جمله گریه های طولانی کولیک و و و
من سر پسرم یعدفه نصف شب زنگ زدن که دزد خونه مامانمو زده و کل طلاهای منو برده اونچنان فشاری بهم وارد شد و کلا حاملگی پر استرسی داشتم وقتی بچم بدنیا اومد تا جهارماه کولیک شدید و رفلاکس داشت خیلی کریه میکرد و خواب نداشت
از من به شما نصیحت ارامش داشته باشین و به هیچکی جز خودتون فک نکنید خدا زحمت کنه اونی که رفت رفته الان هوای زنده ها رو داشته باش🌺

آره عزیزم من متاسفانه عمم فوت شد ولی سعی کردم قوی باشم تا تاثیر بدی رو بچم نیاد

نسبتشون باهات چی بوده؟

استرس سمه تو این دوران
مامانم ۳سال پیش باردار بود ناخواسته تقریبا تو ۵.۶ ماهگی پسرعموم فوت میکنه و شوک بزرگی تو خانواده به وجود میاد سه ماه بعدش زن پسر عموم فوت کرد ما یه شهر دیگه بودیم خبرش رسید مامانم به هرکی زنگ میزد جواب نمیدادن و حالش طوری بود که گفتم بچه چیزیش نشه
همه ی اون فشارای روانی تو اون دوران باعث شدن که برادرم تو سن ۳سالگی هنوز که هنوزه گریه ها و بهونه گیریهای بی دلیل داره

کل فامیل به من میگفتن استرس نداشته باش چیزی که شده منم براشون صلوات میفرستم هم برای شادی روحشون هم خودم آروم میشدم

خدابه روزکسی نیاره من هفته ۶بارداری بودم مه ساعت ۳صبح خبردادن داییم وزنداییم بادامادشون تصادف کردن فوت شدن خیلی به من سخت گذشت که یهو کمردرد ودردواژن شدید گرفتم که بیمارستان رفتم گفتن خارج رحمیه رفتن سونو گفت ن داخل رحمه جاش خوبه فقط هماتوم داشتم استراحت کردم دیگه نتونستم مراسمشون برم ولی واقعا سخت بود 🥹😭🖤

بابا بزرگ شوهرم نه زیاد تاثیری نداشت

عزیزم از خدا میخوام که بهت صبر بده ولی به خاطر جنین توی شکمتم که شده سعی کن بهش فکر نکنی و کلا تو جاهای منفی قرار نگیری خودتو سرگرم کن اگه میتونی برو سیسمونی بگیر که ذهنت دور شه

سوال های مرتبط