۱۵ پاسخ

اگه من بودم میگفتم ک مادرم لطف کرد یچیزایی رو واسه کمک به شوهرم خرید بقیشم وظیفه شوهرمه بخره مگه مامانم ب ما گفته بچه بیار
شماهم مادربزرگشی اگ حس میکنی چیزی نیازه کمک پسرت کن بخر

با خنده میگفتی بچه مال پسر شمام هست دستش درد نکنه مامانم اینا زحمت کشیدن اینا رو خریدن بقیه اشم ببینید هرچی کم کسری هست اگه شمام مادر بزرگشید زحمتشو شما بکشید.

بنظر من نباید جواب میدادی و فقط بر بر نگاهش میکردی!جواب اینجور آدما فقط سکوته ارزش جواب هم نداره

چقد پرو🥵 منکه اصلا اجازه ندادم خانوادم سیسمونیو بخرن گفتم بچه ماست ما باید تهیه کنیم به شما چه ربطی داره ک بخواید هزینه مایحتاجشو بدید، ب همه هم باافتخار میگم و از بابتش خجالت نمیکشم امیدوارم به عنوان یه قطره از دریا بانی جمع شدن این رسم بیخود و مضخرف بشم

خعلییی خعلی این ها پرو وپرتوقعن
دیدی ولکنت نمیشن فقط یک کلام میگفتی
نوه شمام هست میبینین چیزی کمو کسره بسم الله راه بازار درازه خودتون برید بخرید برانوه تون والا

منکه زبونم لال میشه ولی تو دلم میگم خیلی پرو این
مادرشوهرم گفت مینی واش خیلی واجبه چرا نخریدی
گفتم والا بابام این همه هزینه کرده دیگه روم نشد بگم مینی واش هم بخر حالا اگر شد میخرم

یکی از دلایلی ک قبول ندارم کسی جز زنو شوهر برای بچه خرید کنن همینه ، بقیه وظیفه ندارن برای تصمیم ما هزینه کنن

چق زشته ایطوری بنده خدا پدرت زحمت کشیده برا بچه ی اونا خریده بجای تشکر ایراد هم میگیرن

ساک حمل نوزاد منظورمه

میگفتی ما چیزای خریدیم ک ب دردمون بخوره وگرنه وسیله ب دردنخور فقط جا میگیره

😐😐 حالا مامان من خونشون تبریزه پول می‌ریخت از اینجا میرفتیم میخریدیم مادرشوهرم هی گوش زدم میکرد مراعات کن زیاد نگیر و من با کمال میل خریدم الان بعضی چیزا رو ک استفاده نمیکنم یا کمتر میگه دیدی گفتم چیزی بخر ک ب درد بخوره

بگو تااینجارو مادرم خریده اونایی که میگی کمه رو؛ گذاشتیم شمابخری🤨

من که اصلا نشون ندادم والا به اونا چع

عزیزم بابد میگفتی پدر و مادر من در توان خودشون خرید کردن شماهم پدر و مادر هستید هر چی مونده زحمت بکشید تهیه کنید

باید میگفتی اگه خیلی واجبه خب تو بخر نوه تو هم هست

سوال های مرتبط

مامان کیسان مامان کیسان روزهای ابتدایی تولد
دیگه رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت نشتی داده گفتم خیلی ازم ریخت گفت نه فعلا دستن به کیسه میخوره یکم راه برو تا بترکه راه رفتم گفت ببینم داره ازم میریزه گفت اره دیگه الان‌پاره شد دیگه من ساعت ۲ که کیسه ابم‌پاره شد تا ۵ دیگه بستری شدم و رفتم‌مامانم و شوهرم هی منتظر دم در ساعت ۵ که بهم سرم‌و اینا زدن ساعت ۵ و رب اینا شروع شد یا خدا چقد درد داشتم دیگه ماما هی میومد معاینه می‌کرد میگفت افرین داری خوب پیشرفت میکنی منم خوشحال میشدم میگفتم تو فقط بگو چند ساعت دیگه زایمان میکنم میگفت یکی دو ساعت دیگه خیلی خوسحال میشدم بعد دیگه دردا به اوج خودش رسید یا خداااااااو یه جوری جیغ میزدم مامانم و شوهرم از بیرون صدامو میشنیدن و گریه میکردن مامانم میگفت الان میمیره اینم بگم ناگفته نماد ماما خصوصیم نیومد هرچی بهش زنگ زدیم دیگه مامانم خیلی پیام بهش داد و حرف زد بعد دیگه دردا به اوج خودش رسید به دکتر گفتم تو رو خدا بیا معاینه کن ببینم‌چه جوریم ملاینه کرد گفت نیم ساعت دیگه میاریش گفتم یا حسین نیم ساعت دیگه گفت اره دیگه اومدن معاینه کردن گفتم فولی و مو های بچه رو میبینیم میگفتم مدفوع دارم میگفتن اشکال نداره بکن و منم کردم😂با مدفوع کردن خوب بود سر بچه میومد بعد دوتا دیگه ماما اومدن یکی افتاد رو شکمم و میگفتن زور بزن بعد زور میزدم بد جور نفس بچم میومد رو صفر بعد میگفتن نفس عمیق بکش میکشیدم نفسش میومد بعد زور میزدم دیگه قیچی بود نمیدنم تیغ بود برشم زد و بچه به دنیا اومد انگاهر کل شکمم خالی شد😍🥰
مامان 🦋نی نی کوچلو🦋 مامان 🦋نی نی کوچلو🦋 ۲ ماهگی