۱۸ پاسخ

منم یبار اینجوری شد اومدم فیگور مادر عاقل بردارم گفتم مامان جان هیچی نیس هروقت ترسی بگو بسم الله الرحمن الرحیم یهو گفت عه رفت و من همونجا ئییییییدم به خودم😐🤣😐🤣😐🤣

وای

میخاد ک نخابه😂

دختر منم یه شب مریض بود ازخواب بیدار میشد می‌ترسید همش میگفت اونه میترسم یعنی منم ترسیده بودما

گرخیدی😂😂😂

واییی نگو دخخرمنم موقع خواب برقا خاموشه پنجره رو نگاه میکنه میگه اون چیه برگام میریزه

سلام خوبی گلم وایی من گریخیدم

این که خوبه پسره من میره بیسکوییت میده بهش میگه بیا بخور وسط بازیش یک دفعه میگه برو برو میگم کیه مامان نشونش بده میگه رفت 😫😫😐😐

پسر من یبار منو برد جلو در بالن از پشت شیشه اشاره کرد تو بالکن گفت عمووو یعنی هنوز یادم میوفته میترسم

یبار دخترم نصف شب بیدار شد جیش داشت بردمش راهرو دسشویی برقشو نزدم فقط برق دسشویی روشن کردم که خوابش نپره راهرو نیمه روشن تو اون حالت تاریکی میگه اون چیه نی نیه سکته زدم حالا ولکنم نبود هی انورو نگاه میکرد انگار چیزی میدید گفتم جان مادرت منو نگاه کن سکتم دادی😂😂

یه وقت سایه ای چیزی میبینه

اره پسر منم یبار اینجوری شده بود تاپیکش هست 😂

بچه ها خیال پردازن تو این سن
نگران نباش و براش قصه بگو

خب یه چراغ خواب روشن کن
من اینجا ترسیدم

روشن کن شاید واقعا میترسه

بچه ها بعضی وقتا حرفای دارکی می زنن واقعا😂

مثلا اگه به جای کمد اشاره میکنه و میگه اناهاش بگو اون کمده بعد بگو از بازی بیا بیرون
بچه ها قوه تخیلشون بالاس

😵‍💫😵‍💫
پسر منم گاهی یه چیزای اینطوری میگه
بهش میگم مامان منو نترسون

سوال های مرتبط