منو افسردگی گرفته و اینکه تنگی نفس دارم و گرفتگی قفسه سینه بعضی وقتا
خودش خوب میشه دیگه مثل اول حساس نیسی. ولی خودتم باید تلاش کنی بهش دامن نزنی
مثلا ب بچت فکر کنی به اینکه چقدر منتطر بودی بیاد چقد نعمت بزرگیه و این چیزا
من رو خواهر شوهرم حساس شده بودم.اصن صداش میومد تنم میلرزید شوک عصبی بم وارد میشد بعدش هم که یه فص گریه میکردم.با دکترم حرف زدم توضیح دادم گفت هر فکر منفی که میاد تو ذهنت با یه فکر مثبت برو به جنگش یعنی زود به خودت بگو خداروشکر اینو دارم..اونو دارم ..یه مدت اینجوری بود کم کم دیدم داره کمرنگ میشه.هنوز خوب نشدما ولی دیگه اونجوریم نیستم
بعد از سه ماه و نیم بازم گاهی میاد سراغم ولی خب نسبت به قبل خیلی بهتر شدم. واقعا چقدر ما زنا گناه داریم که چیزایی رو تحمل میکنیم بعدم میگن نه الکی حساسی
خود به خود زیر گریه میزنم
حس عجیبی دارم یهو حالم بد میشه بعضی وقتم خوبم
مخصوصا اینکه سزارینی بودم اذیت شدم و بچم سه چهار روز رفت دستگاه توی روحیم اثر گذاشت
بعد حس مسعولیت عجیبی دارم و ترس بزرگ کردن بچه رو داشتم با اینکه مادرم و داداشم خیلی خوب هم از خودم هم از بچه مراقبت میکنن
من همش گریه میکنم
خود به خود بهتر شد
دارم میگیرم😂😂
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.