بضی وقتا احساس میکنم اون عشق مادرانه رو ب بچم ندارم مثلن از غذا دادن بهش خسته شدم پوشک عوض کردن برام سخته حموم دادنش همه چی خیلی داره برام سخت تر میشه احساس میکنم مجبوری دارم انجام میدم الان حس میکنم مادر بدیم

من که دو ماه بود سزارین شدم خانواده شوهرم سر دخالت های بیخودشون شوهرمو پر کردن رو من دست بلند کرد الان داره یکسال میشه باهاشون قطع رابطه کردم شوهرم بی محلی میکرد ولی دست از بچم نکشیدم با عشق و محبت خودم دارم بزرگش میکنم اگه از خودم خونه داشتم ازش جدا میشدم متاسفانه هیچی ندارم حامی ندارم الان تمام جوونیم و محبتم صرف بچم میشه عزیزم تو هم‌به بچت رسیدگی کن بچه ها جز مادر هیچ دلسوزی ندارن پاشو ب خودت برس یه تغییری ب خودت بده روحیت عوض بشه موزیک بزار از خونه بزنید بیرون غذاهای خوشمزه هم واسه نی نی گلت درست کن به امید شادابی و سلامتی همه ی مادرای سرزمینم ❤️❤️❤️

بهترین مادری که همه این کارارو انجام دادی براش که خسته شدی
هیچوقت همچین نگو حق داری خسته شی حق داری عصبی شی حق داری اصلا پابه پای کوچولوت گریه کنی اینا همه از قوی بودنته نه مادر بدی بودن

تو بهترین مادری
فقط الان خسته ای🫠

اگه ما به بچه هامون رسیدگی نکنیم پس کی انجام بده به جز مادر هیچکسی دلسوز بچش نیست بچه ها هم به جز مادر کسی رو ندارن تا بچت خوابید یکم بخواب سرحال بشی به کارهات برسی موقع کارهات موزیک ام بزار هم بچه خوشش میاد هم حال و هوات عوض میشه تو بهترین و شادترین نادر دنیا هستی بمونی واسه بچت

تنها نیسی منم همینم تازه من عصبی میشم روش. بعدش پشیمان میشم خیلی گناه دارن

توچقدمنی منم خستم خسته خدایا خودت توان بده

مادر●●○●

منم خستم زوری دارم زندگی میکنم دلم میخواد طلاق بگیرم تنها زندگی کنم

اینا همه از خستگیه

منم 😐

کسی کمکت نمیده؟ شاید خسته ای