تجربیاتم‌درباره دکتر شراره اذری ازاد :
من از شهریور به مطب ایشون مراجعه کردم‌ک‌خودشون خارج‌کشور بودن خانم دکتر یارقلی جای ایشون ویزیت میکردن من دوبار با ایشون ویزیت شدم که ویزیت های بسیار معمولی حتی وزنمم چک نمیکردن دارو من شیاف دکتر قبلی بهم داده بود ایشون قطعش کرد قرص اسپرین داده بود قطعش کرد خودشم هیچی نداد تا اینجاش اوکی بود منم بارداری سالمی داشتم مشکلی نداشتم به دقت ایشون احتیاج نبود خود دکتر اذری ازاد تشریف اوردن مطب ایشون هم نه برای من چکاب نوشت نه اکوی قلب نوشت نه سونو‌مجدد وزن هیچی هیچی در امان خداااا طور منو میبرد و میورد بچم ۳۷هفته به دنیا اومد با وزن ۲۳۰۰چند بار بهشون گفتم سونو وزن برم گفتن نیاز نیست اکه میزفتم اکه بهم میگفت وزنت جنینت پایینه برام مکمل مینوشت اینجوری نمیشد من شانس اوردم بچم سالمه با این همه سهل انگاری اتفاقات بدتری میتونست بیوفته،بعد زایمان کلیه های منم کراتنینش رفت بالا پیش هر دکتری رفتم گفتن طول بارداری باید دکترت ی چکاب میگرفت ازت این اتفاق طی بارداری افتاده متوجه نشدید،درد سری ایشون درست کرد ک ۴شب ای سیو بودم نوزادم خونه شرایط سختی بود،عملشون عالی بود ولی با دقت بیشتری اگه خاستید ایشونو انتخاب کنید

۱ پاسخ

عجب
دکنر منم اذری ازاد بود منتها دیگه موقع زایمان ایران نبود پیش دکتر دیگه رفتم

سوال های مرتبط

مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 ۱ ماهگی
🌸تجربه سزارین پارت دوم🌸
خب من به دکترم گفت نه من میخوام خودتون منو عمل کنید ایشون هم گفتن نه صبر کردم تا صبح که من باشم ریسکه و احتمالا کیسه آب پاره شده و ریسک عفونت بالا میره خیلی اسرار کردم و قبول کرد که اگه کیسه آب پاره نشده باشه فردا صبحش خودش عمل میکنه واسم نامه اورژانسی نوشت و من از مطب اومدم بیرون سریع رفتم خونه دوش گرفتم هیچی وسیله هم برنداشتم چون گفتم که شهرستان زندگی میکنم فقط مدارکم رو برداشتم و رفتم بیمارستان،رفتم اورژانس اونجا تشکیل پرونده دادم و اومدن ازم تست گرفتن که متوجه بشن کیسه آبم پاره شده یا نه که خداروشکر منفی بود و با منفی شدنش انگاری دنیا رو خدا بهم داد که قراره با دکتر خودم عمل بشم (تستش هم اینطوری بود که یک چیزی شبیه گوشت پاک کن بزرگ بود که داخل واژن میکردن درد هم نداشت واسه من) تست که منفی شد با دکترم تماس گرفتم و بهشون گفتم ایشون هم گفتن که فردا صبح خودشون برای عملم میان و تا فردا صبح اورژانس تحت نظر باشم و ضربان قلب پسرم چک بشه،منم خیلی گرسنه بودم از ظهر هیچی نخورده بودم از یکی از کادر که اونجا بودن پرسیدم گفتن بخور چندتا لقمه منم غذا همراهم بود چند لقمه خوردم با یکم آب اما شما این ریسک رو نکنید🥴
ادامه پارت بعدی
مامان دلوین 🐣 مامان دلوین 🐣 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی قسمت اول

تمام مدتی که تحت نظر دکتر زنانم بودم متوجه میشدم سهل انگاره ولی میذاشتم رو حساب اینکه نمیخواد من دارو مصرف کنم تا بدنم خودش مقابله کنه. دفعه اخر هم که رفتم پیشش یک هفته مونده بود به زایمانم و قبلش به خاطر فشار یکی دو روز پشت هم به زایشگاه مراجعه کردم که دومی همزمان شد با نوبت ویزیت آخرم پیش دکترم که به جای راهکار برای فشار فرم زیرمیزی جلوم گذاشت و من هم قید اون دکتر و بیمارستان رو زدم. با عجله رفتم سراغ یه دکتر و یه مامای همراه دیگه که با همون دکتر کار می کرد و به مامعرفی شد. دکتر جدید گفت که باید اخر هفته ۳۸ زایمان کنم یا ختم بارداری. نامه بستری + دارپهای حین و بعد عمل رو نوشت. با اینکه اولین مراجعه من به ایشون در آخر بارداریم بود خیلی انسان باوجدان و شرافتمندی دیدمشون. دیگه امدم خونه و دیدم ای بابا هر روز فشارم میره بالا و من هر روز مجبور بودم برم زایشگاه بیمارستان جدید و اونا هم به دکترم زنگ می زدن. در نهایت یک روز قبل از تاریخ بستری آخر شب بستری شدم. چون مامان و بابام در قید حیات نبودند و کسی جز همسرم کنارم نبود وقتی معاینه شدم برای خداحافظی اومدم سراغ همسرم و در حالی که از استرس گریه می کردم گفتم که خیلی می ترسم و هوای منو داشته باشه و بعد رفتم سمت اتاق بستری قبل زایمان....