بین ۹ تا ۱۰ ماهگی شدیدترین قسمت اضطراب جدایی بود برای ما
لنا نمیذاشت از جام تکون بخورم
دائم بهم وصل
کمرم و زانوهام بخاطر بغل کردن زیاد خیلی درد داشتن
نمیذاشت تا سرویس برم
نمیتونستم یه قدم ازش دور بشم
وای چه روزهای سختی بود
ولی بعد از اون به مرور زمان خیلی بهتر شد
الان راه افتاده و داره کم کم مستقل تر میشه هنوز اضطراب جداییش هست ولی خییییلی خیلییی کمتر شده من میتونم به کارهام برسم
خوابشم رفته رفته داره بهتر و بیشتر میشه و من واقعا کمی وقت برای خودم پیدا کردم
به نظرم یکسال اول سخت ترین بخش بچه داری باشه
و اضطراب جدایی که واقعا ادم رو از پا در میاره ولی این نوید رو بدم به اونایی که کوچولوشون هنوز بهشون چسبیده کم کم شرایط خیلی بهتر میشه❤️🦋✌🏼
عکس هم از امروز ظهر که لنا و باباش خواب بودن و من و مامانم رفتیم لب ساحل جاتون آبی😅✌🏼

اضطراب جدایی فقط دختر من😂😂😂😂الان خونه مامانمه اصلا نمیکه من مادری دارم پدری دارم مامانم میکه عین خیالش نیست

دلم لک زده واسه دریا و ساحل خداکنه دخترمنم اینجوری خوب بشه همه چیش😍

رقیه هنوز هم موقع کارام میاد میچسبه بهم ،حتی بیرون ک میریم گریه میکنه تز بغل باباش میاد، ولی خب باباش رو خیلی دوست داره

و تو همین تایم بد بود ک من برگشتم سرکار 😔

پسر منم بهم می‌چسبه ک بغلش کنم ولی ب این شدت نبود ک شما گفتید مثلا با ی وسیله جدید سرگرمش میکنم ولی امیدوارم بعد یکسالگی همینطور باشه ک شما گفتید مستقل تربشه

منم دریا....اونجا زندگی میکنید؟

پسر من از4ماهگی همش به من چسبیده خیلی کم بهتر شده بود ک 2روزه ویروس گرفته همزمانم 2تا دندوناش نیش زده دوباره بیشتر از روزای قبل همش به من چسبیده و گریه میکنه گودی کمر گرفتم از بس بغلمه

دختر من اوجش۷تا۸ ماهگی بود الان ببهتر شده

حالا من دخترم اون روزا عالی بود الان که یک سالش شده کلا انگار با چسب بهم وصلش کردن

من ام همینم الان

دریا🥲🥲