۸ پاسخ

چی بگم خواهر با چند کلمه ای که من بخوام بگم تو کامنت چیزی تغییر نمیکنه خدا انشاالله به دلت آرامش بده برو پیش روانشناس صحبت کن

من درکت میکنم. منم پدرمو تو خواب از دست دادم. سالها نفس مامانمو چک میکردن و ترس از دست دادن عمریه که با منه. اما با خودت دوست باش و داروهاتو بخور

عمر دست خداست عزیز هرکسی یه تقدیر و سرنوشتی داره وبعضی چیزها خارج از قدرت ماست ،خودت رو الکی سرزنش نکن تو باید مادر قوی برای دخترت باشی به فکر یه کار و شغلی باشه تا هم کمتر فکر کنی ،خیلی زمان میبره به آرامش برسی من خودم با فاصله کم پدر و مادر از دست دادم و هنوز بعد از سه سال داغون ترینم ولی بخاطر دخترم صبر کردم و رفتم دنبال کار

درکت میکنم شوهرتون تازه فوت کرده چون پدر منم بدون پیش زمینه یه دفعه فوت کرد دقیقا منو خواهرم که شاهد مرگ بودیم همین حس رو داشتیم الانم دقیقا همین مشکلم

عزیزم این حسی که تو داری بهتره بری با یه روانشناس و یا روانپزشک صحبت کنی خیلی کمکت میکنن
آرامبخش بخور سیع کن یه کار انجام بدی دخترت هم به مادری قوی نیاز داره
من خودم تو سن کم پدرم و از دست دادم ولی با وجود مادرم هیچ وقت نبودنش و احساس نکردم توهم باید قوی باشی قسمت و سرنوشت هر کسی یه جوره بپذیرش

عزیزم اصلا نمیتونم و نمیدونم بهت چی بگم بااین همه غم ک تو دلت داری من بابام فوت شده تاحالا دارم میسوزم ازداغش
خدا خودش بهت ارامش و توان بده آمین🤲

کاش به جای همسر شما ،همسر من مرده بود 😭😭😭😭زده پام شکسته طلب کار هم هست قهر کرده

کاملا درکت میکنم عزیزم چون اتفاق واست افتاده هنوز توذهنه وهرلحظه منتظری اتفاق بیفته استرس و نگرانی ولت نمیکنه فقط روانشناس می‌تونه بهت کمک کنه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا اگر سوالمو خوندیم جواب بدید ،پسرم ۶ روزه گرفتگی بینی پیدا کرده و کم و بیش سرفه خشک هم می‌کنه ، همون دو سه روز اول بردمش دکتر براش دارو نوشت حتی آزیترو هم نوشت گفت اگر سرفه هاش خلط دار شد بهش بده ، و بهم گفت پسرتون لوزه هاش متورم شده بهتره یه دکتر گوش و حلق و بینی هم ببینتش ، ما هم فرداش پسرمو بردیم متخصص گوش و حلق و بینی که اونم گفت باید عمل بشه اما برای این که فعلا خوب بشه ، یه شربت نئوتادین براش نوشت و دو تا اسپری ، از یکشنبه شب که از دکتر اومدیم دارم این دارو هارو بهش میدم حتی بیرون هم نرفتیم که باد سرد نخوره بهش بد تر بشه ، اما هنوز گرفتگی بینی تموم نشده شبا تو خواب خرو پف می‌کنه و بینش گرفته ، خیلی کلافم نمی‌دونم چی کار کنم ، اینم بگم از صبح دوشنبه گفت گلو درد دارم دیگه بهش همون آزیترو که دکتر نوشته بود شروع کردم دارم میدم دو روز خورده ولی هنوز هیچ کدوم از دارو ها اثر نکرده ، پر از استرسم چرا خوب نمیشه ؟😥،تو رو خدا اگر تجربه ای دارین بهم بگید ، هر روز که از خواب بیدار میشه میگم احتمالا ام امروز خوبه میبینم نه تغییر نکرده
مامان علیسان مامان علیسان ۴ سالگی
اول از همه از تجربه سزارین اولم بگم سزارین اختیاری شدم با بیحسی اپیدورال واقعا تجربه وحشتناکی بود و دکترم الان گفت به شدت مخالف اپیدوراله که اپن زمان یه دکتر بیهوشی روی ما امتحان میکرد 🤕 سزارین اولم تا تیغ رو دکتر کشید رو شکمم درد و سوزش وحشتناکی رو حس کردم داد زدم و بیهوشم کردن
این ترس و وحشت تا آخر این زایمانم با من بود متاسفانه
اینبار دکترم بهم ۱۲ اسفند نوبت عمل داد هرچقدر سعی کردم بیهوشم کنن دکترا قبول نکردن و فقط گفتن بیحسی اسپاینال
۴اسفند صبح خواب بودم خونه مامانم که یهو یه درد پیچید زیر دلم و رفت سمت مقعد خب بس خوابم میومد توجه نکردم اولش هر ۴۰دقیقه بود بعد نیم ساعت بعدش بیست دقیقه بعدش یه رب دیگه بیدار شدم به مامانم وقتی هر ۲۰دقیقه بود بیدار شدم به مامانم گفتم مامانمم گفت بزار برم یه دوش بگیرم بریم بیمارستان🤕🤦🤦گفتم نه بزار اول من برم شیو کنم یه دوشم بگیرم بریم خلاصه داخل حمام هم اون درد و انقباض وحشتناک منو گرفت دو سه دفعه سریع اومدم بیرون اومدم همینجا گهواره از مامانا پرسیدم گفتن برم بیمارستان دیگه زنگ زدم شوهرم گفتم بره خونه ساک و وسایل نینی و برداره بیاره نگم که اونم یه ساعت طول کشید بیاد وای نگم درد و انقباضام هر ۵دقیقه شده بود فقط داد میزدم منو سریعتر برسونین بیمارستان سریع با شوهرم و مامانم رفتیم من فقط اشک میریختم رفتم علیسان رو بغل کردم و بوسیدم بابام از زیر قرآن ردم کرد و رفتیم اونجا که رسیدم شوهرم رفت ویلچر آورد منو سریع برد زایشگاه ماما کلی باهام دعوا کرد چرا دیر اومدی 😭😭😭
هرچقدر زنگ میزد دکترم جواب نمی‌داد به دکتر آنکال زنگ زد اونم گفت من حالم خوب نیست نمیتونم بیام😏😏