۱۴ پاسخ

لعنت بهش لعنت به هوس لعنت به هوس

خدا نگذره ازش

اگر اونی رو میگین که خارج کشور اتفاق افتاده یک سال ۷ ماه نبوده خیلی خیلی کوچک ار بوده

وااااای خدا الهی بمیرم واسش طفلی از گشنگی مرده اینا ک اینطورین چرا بچه میارن

من چند روز پیش دیدم خبرش رو، ۱۱ روز بوده فقط یه کم شیر براش گذاشته بوده، از شوهر قبلیش طلاق گرفته بوده این بچه از شوهر قبلیش بوده، حکمشم حبس ابد بدون بخشش، منم دقیقا همین حسی که شما داری رو دارم، هر شب میاد تو ذهنم و خیلی به هم‌ میریزم، چطور تونست همچین کاری بکنه، عکس بچه هم دیدم همینجور میاد جلو چشمم 😭😭

برای خیلی وقت پیشه ایرانم نیست واقعا ولی ناراحت کنندس یه ادم یه مادر چطور میتونه 🥲من بعضی وقتا که میرم حموم یدفعه استرس میگیرم میگم نکنه یدفعه در حموم باز نشه پسرم تا عصر که باباش بیاد هلاک میکنه خودشو سریع در حموم و باز میکنم 😭

مگ میشه آخه تنها بچه

وایییی خدا لعنتشششش کنه زنیکه عوضی
چطور تونسته یاخداااا چطور تونسته
وای واییی خوب همون جا کثافت کاریشو میکرد چرا میرفت چرا بچه روتنها گذاشته......😔😔😔😔
بخدا من یک دقیقه میرم دشوی با عجله میام بیرون یا یزارم پشت در یا میاد داخل .....

وای من دیروز یک ربع پسرمو گذاشتم پیش شوهرم رفتم مرغ بخرم وقتی برگشتم پسرم یجوری جیغ زد پرید بغلم دلم داشت پر میزد خودمم همیشه میرم بیرون باپسرم میرم عشق میکنم الان هوا الودس نمیبرمش بیرون اذیت نشه اصلا انگار یه چیزی کم بود برام

پدرش نبوده؟

ایران نبود ک خارج بود فک کنم

پدر بچه کجا بوده پس

منم شنیدم ایران نبود نه؟
حیف اسم مادر 🥲

کجا خبرشو خوندی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان زهرا کوچولو مامان زهرا کوچولو ۱۷ ماهگی
چقدر خوبه میتونم اینجا بیام و درد و دل کنم،🌱
و همینکه یکی از مامانا بهم میگه درکت میکنم، فکر می‌کنم پس تنها من نیستم اینقدر با بچه داری چالش دارم.
اون وقته که سبک میشم و سعی می‌کنم حالم با دخترم خوب تر باشه🥹

دقیقا از هفته گذشته که دخترم مریض شد خیلی بد اخلاق و لجباز شده، از خود صبح که بیدار میشه گریه میکنه و بهانه میگیره!
در صورتی که اصلا اینجور نبود و من همیشه بهش میگفتم "خوش اخلاق مامان"
ولی این روزا...💔 به شدت بهانه گیر شده و الان یه هفته بیشتره بجز شیر هیچی نمیخوره!
و مدام بهم آویزونه، چون سیر نمیشه!!!😭

امروز که با مامانم تلفنی حرف میزدم گفتم از خدا میخوام شیرم خشک بشه و این بچه دیگه ولم کنه! مامانم ناراحت شد و گفت ناشکری نکن، برو خداروشکر کن خدا همچین لذتی رو بهت چشونده.
اون لحظه عصبانی بودم و با ناراحتی گفتم کاش از اول شیر خودم رو نمیدادم‌‌.

ولی الان که خوابه و به صورت مظلومش نگاه میکنم ، دلم براش میسوزه و از خودم بدم میاد...

خدایا منو ببخش این روزا اینقدر بی حوصله و خسته م🥺🥲
مامان سپهر جان🩵 مامان سپهر جان🩵 ۱۵ ماهگی
این متن خوندم چقدر زخم زبون شنیدیم از خانواده هامون..
کاش ما برای بچه هامون استفاده نکنیم 🥺


مامانم همیشه بهم میگفت تو اینقدر حواس‌پرت و شلخته‌ای که یه بچه بهت بدن یا به کشتنش میدی یا یه جا میذاریش یادت میره...
باردار که بودم این جمله همیشه جلوی چشمم میومد، ساعت ها گریه میکردم که اگه نتونم چی؟ اگه چیزیش بشه چی؟ هی به همسر میگفتم این بچه رو نکشم یوقت؟
از ترس صدتا دوره کلاس های اولیه، بارداری، زایمان، بچه داری و اینا رفتم.
بعد سه هفته که مرخصی زایمان همسر تموم شد پر از استرس بودم، التماسش میکردم زودتر بیاد خونه تا یوقت بچه چیزیش نشه.
الان که نگاهش میکنم نه تنها دست تنها با اتفاقات عجیب بزرگش کردیم، بلکه سه تا قاره مختلف هم بردیمش، زندگی جدید ساختیم، شغل جدید، دوستای جدید و هیچ اتفاق وحشتناکی نیافتاد...
هیچوقت نفهمیدم چرا بعضی از والدین بدون توجه، یه سری از حرف‌ها رو به بچه‌هاشون می‌زنن بدون اینکه بدونن این حرف‌ها ممکنه چه عواقب بدی برای بچه‌ها داشته باشه.