وقتی دوروز بعد واکسن پسرمو بردم همون بیمارستانی که بدنیا اومد دکتر متخصص نوزادان معاینه کرد دید گفت طبیعیه کولیک داره دوباره همون حرفای همیشگی تکراری اومدیم خونه دقیقا ۵ روز بعد واکسن پسرم حالش خیلی بدشده بود نگو تشنج میکرد و ماصلا متوجه نمی شدیم اصلا نمیدونستیم این حالت تشنجه یا چرا اینجوری میشه بچم ۱۴ آذر از صبح ساعت ۶ صبح حالت های عجیب بهش دست میداد حالش اینجوری بود ، لباس کبود میشد سیاه میشد روبه کبودی می‌رفت از دهانش توف میومد بیرون کف نبود مثل توف بود چشماش بسته میشد انگار به خواب می‌رفت بعد چند ثانیه بهوش میومد یه کوچولو صدا درمیومد تا ظهر ادامه داشت چندین بار اونجوری شد بردیم دکتر اطفال خیلی ام سرشناسه تعریفش رو میکردن خانواده همسرم بردم اصلا اونم هیچی متوجه نشد فقط گفت احتمالا مشکل قلبی داره حتما اکو قلب ببرید انجام بدن نوشت نسخه اکو قلب رو ما اومدیم خونه تا شب دوباره چندین بار اونجوری شد به خواهرشوهرم زنگ زدم چه بیمارستانی ببرم کجا ببرم این بچه حال خوبی نداره گفت بیمارستان کودکان مفید دیگه بردیم شبانه اونجا پرستارا بودن یادمه دکتر نبود معاینه کردن تا شرح حالش رو گفتم توضیح دادم گفتن بستری این حالت تشنجه تاپیک های قبلیم از بعد اونارو تعریف کردم ....

۲ پاسخ

خدا هیچ پدرو مادریو با بچش امتحاننن نکنههه

بمیرم براش 🥺

سوال های مرتبط

مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
ادامه یادمه اون اوایل خودمم می‌نشستم گریه میکردم حالم خوب نبود وقتی میدیدم بچم‌ هلاک میشه از گریه کردن اینم اضافه کنم ادامه حرفام من مهرماه بچمو هم مراکز بهداشت هم چندین بار دکتر های اطفال حتی همون بیمارستانی که بدنیا اومد متخصص نوزادان بردم همشون معاینه میکردن میگفتن سالمه مشکلی نداره فقط کولیک داره چندین بار شیر خشک های مختلف عوض کردن بلکه ۱۰ مدل شیر خشک میدادم تا ببینم کدوم بهش میسازه آبان ماه هم باز من چندین بار دکتر های مختلف اطفال دوباره چندبار بیمارستان که بدنیا اومد بردم همشون همون حرفا که سالمه فقط کولیک داره طبیعیه چندماه اول بچه اینجوری میشه درست میشه ۵_۶ ماهه بشه خوب میشه درست میشه بچه همینه همش حرفای تکراری دیگه گوشم پرشده بود ازاین حرفا آبان هم با همه سختی هایی که داشت با گریه های افتضاح پسرم اذیت شدناش گذشت آبان مامانم برد ختنه کرد آبان هم گذشت آذر ماه شد بچم شد دوماهه وقت واکسنش رسید وقتی بردیم واکسن بزنیم اون خانومه یه سری سوال ها پرسید که چشماش دنبال می‌کنه یا نه من گفتم نه اصلا دنبال نمی‌کرد نگران شده بودیم بعد بچه مو بغل کرد برگشت یا خودش زمزمه کرد چرا بدنش شله این بچه دیگه به ما چیزی نگفت تذکری پیگیری هیچی هیچی نگفت ماهم چیزی نپرسیدیم اصلا من نمیدونستم شل یعنی چی، چی میگه این خانومه من متوجه نمی‌شدم واکسن رو زد دوروز بعد واکسن دوباره پسرمو بردم همون بیمارستان پیش دکتر متخصص نوزاد معایینه کرد گفت چیزی نیست طبیعیه چون اصلا تب نکرده بود گفت احتمالا بدنش درد می‌کنه که اینقدر گریه می‌کنه ....ادامه دارد
مامان چشم بادومی💙 مامان چشم بادومی💙 ۱۵ ماهگی
مامانا توروخدا بیایین کارتون دارم😓😓
تو تاپیکام هست درمورد پسرم که بی دلیل اون شب حالش بد شد و به لرزش افتاد ولی هر لرزشی در حد۲ثانیه بود و اینکه خس خس میکرد تا یه ساعت و اصلا ریخت بهم دیکه تا بردیمش بیمارستان اینا گفتن تشنج و چندتا دکتر بردمش گفتن تشنجه وباید دارو تشنج مصرف بشه...من ندادم...آخه پسرم همیشه این حرکتای لرزش رو انجام میده تو خونه حین بازی حین خنده وقتی شادی میکنه دستاشو مشت میکنه و میلرزه انگار که یکی داره زور میزنه و گازت میگیره اینجوری میشه....بعد از اون شب پسرم خیلی این حرکت رو میکرد میلرزید فیلم گرفتم ازش بردم برا دکتر گفت که اره بچه مدام داره تشنج میکنه آخه مگه میشه یعنی بچم روزی پنجاه بار این حرکت و میکنه بخدا یعنی تشنجه؟؟؟ما میگفتیم بازیشه الان پسرم نزدیک یه هفتس دیگه نلرزید و اون حرکتو نکرد من میگم اگه بازیش بود چرا الانم انجام نمیده؟چرا فقط روزایی که بی حال بود و تب داشت اینکارو میکرد؟یعنی واقعا تشنجه بخدا داذم دیوونه میشم😔😔😔😔
مامان آراد مامان آراد ۱ سالگی
سلام
این متن رو فقط برای درد دل و تجربه مینویسم
حدودا ۵ آذر بود که آراد ویروس استفراغ رو گرفت ، دو سه روز صبر کردیم دکترم بردم خوب نشد تا رفتیم بیمارستان دوتا آمپول زدن و خوب شد
چند روز بعدش رفتم کاشان خونه مادربزرگم یکی از اقوام روضه داشتن که من نذری داشتم و باید ادا می کردم ، تو روضه عمه مامانم که مریض بود تا از در اومد تو تالاپ تالاپ بچه رو بوس کرد من بهش گفتن عمه خانم مگه شما مریض نیستید خندید گفت نه خوب شدم... پسفرداش آراد مریض شد تب کرد و سرفه مجبور شدم بهترین دکتر کاشان رو پیدا کردم و تا ۳ صبح تو توبت بودم بچه رو ویزیت کرد و دارو داد گفت ویروسه حدود یک هفته داروها رو خورد و خوب شد
گذشت تا یک هفته بعدش یعنی ۲۹ آذر آراد رو با همسرم فرستادم منزل مادرشوهرم تا خونه رو تمیز کنم یه دفعه بعد از دو سه ساعت زنگ زد گفت آراد تب کرده... دنیا روی سرم خراب شد هنوز یک هفته نشده بود خوب شده بود ، خلاصه دوباره مریض شد حدود ده روز فقط تب میکرد بعدم سرفه و آبریزش و مخاط بینی سبز
پنج شش تا دکتر بردم یکی از یکی گاوتر ، آخر سر با اصرار خودم یکی آزمایش نوشت دادیم ، دیدیم عفونت داره و آیتم های ESR و CRP بالاست ترسیده بودم