۱۴ پاسخ

بهترین کارکردی ی عمرخیالت راحت وخودخوری نمیکنی

پول مهمع یا سلامتی اونم بچه ادم جگر گوشه ادم چحرفیه آخه؟

این مردا چرا این طورین 😤😐

عزیزم بهترین کار رو کردی خیالت از بابت بچت راحت شده ب چرت و پرت شوهرت هم گوش نده آدم برا زن و بچش خرج نکنه برا کی میخواد خرج کنه

بگو خدارو شکر کن با یک و نیم حل شده مورد حادی نبوده اگر عمل میخاست چی والا ناشکری میکنن

بچه خواهرم قلبش ضعیفه گفتن باید بزرگتر بشه پیوند بزنن کاش قلب بچه خواهرمم سوراخ میبود

عزیزم بهترین کارو کردی اصلاا ناراحت نباشش
به این فک من نمیبردی چقد عذاب وجدان میگرفتی ماهاا مسوولیمم درقبال بچه ها

بهترین کارو کردی بگو بچه اوردیم وظیفته خرجش کنی

خیلی کار خوبی کردی من تو حاملگی تو زمان هفت ماهگیم دکتر بهم گفت برو بعد گفت چیزی نیستا نرفتیم نرفتی ولی من آنقدر ترسیده بودم انقدرگریه میکردم تا شوهرم یجا خصوصی پیدا کرد رفتیم آزادم حساب کردن ولی خیالم راحت شد

درست ترین کار رو کردی
خدا رو شکر چیزی نبوده

ب شوهرت بگو بچه مهم تره یاپول پول بازم درمیاد ولی سلامتی نه

وای آدم کل زندگیشو بده برا بچش بازم کمه دیگ۲. ۳ تومن که چیزی نیست
مثلا دوست داشت دور از جونش مشکل داشت و پولش حروم نمیشد

بچه آبجی منم اینطوری هست متخصص قلب اطفال می بره بچه شو

اصفهانی لامصب😅😅

سوال های مرتبط

مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
وقتی دوروز بعد واکسن پسرمو بردم همون بیمارستانی که بدنیا اومد دکتر متخصص نوزادان معاینه کرد دید گفت طبیعیه کولیک داره دوباره همون حرفای همیشگی تکراری اومدیم خونه دقیقا ۵ روز بعد واکسن پسرم حالش خیلی بدشده بود نگو تشنج میکرد و ماصلا متوجه نمی شدیم اصلا نمیدونستیم این حالت تشنجه یا چرا اینجوری میشه بچم ۱۴ آذر از صبح ساعت ۶ صبح حالت های عجیب بهش دست میداد حالش اینجوری بود ، لباس کبود میشد سیاه میشد روبه کبودی می‌رفت از دهانش توف میومد بیرون کف نبود مثل توف بود چشماش بسته میشد انگار به خواب می‌رفت بعد چند ثانیه بهوش میومد یه کوچولو صدا درمیومد تا ظهر ادامه داشت چندین بار اونجوری شد بردیم دکتر اطفال خیلی ام سرشناسه تعریفش رو میکردن خانواده همسرم بردم اصلا اونم هیچی متوجه نشد فقط گفت احتمالا مشکل قلبی داره حتما اکو قلب ببرید انجام بدن نوشت نسخه اکو قلب رو ما اومدیم خونه تا شب دوباره چندین بار اونجوری شد به خواهرشوهرم زنگ زدم چه بیمارستانی ببرم کجا ببرم این بچه حال خوبی نداره گفت بیمارستان کودکان مفید دیگه بردیم شبانه اونجا پرستارا بودن یادمه دکتر نبود معاینه کردن تا شرح حالش رو گفتم توضیح دادم گفتن بستری این حالت تشنجه تاپیک های قبلیم از بعد اونارو تعریف کردم ....
مامان آراد مامان آراد ۱۷ ماهگی
سلام
این متن رو فقط برای درد دل و تجربه مینویسم
حدودا ۵ آذر بود که آراد ویروس استفراغ رو گرفت ، دو سه روز صبر کردیم دکترم بردم خوب نشد تا رفتیم بیمارستان دوتا آمپول زدن و خوب شد
چند روز بعدش رفتم کاشان خونه مادربزرگم یکی از اقوام روضه داشتن که من نذری داشتم و باید ادا می کردم ، تو روضه عمه مامانم که مریض بود تا از در اومد تو تالاپ تالاپ بچه رو بوس کرد من بهش گفتن عمه خانم مگه شما مریض نیستید خندید گفت نه خوب شدم... پسفرداش آراد مریض شد تب کرد و سرفه مجبور شدم بهترین دکتر کاشان رو پیدا کردم و تا ۳ صبح تو توبت بودم بچه رو ویزیت کرد و دارو داد گفت ویروسه حدود یک هفته داروها رو خورد و خوب شد
گذشت تا یک هفته بعدش یعنی ۲۹ آذر آراد رو با همسرم فرستادم منزل مادرشوهرم تا خونه رو تمیز کنم یه دفعه بعد از دو سه ساعت زنگ زد گفت آراد تب کرده... دنیا روی سرم خراب شد هنوز یک هفته نشده بود خوب شده بود ، خلاصه دوباره مریض شد حدود ده روز فقط تب میکرد بعدم سرفه و آبریزش و مخاط بینی سبز
پنج شش تا دکتر بردم یکی از یکی گاوتر ، آخر سر با اصرار خودم یکی آزمایش نوشت دادیم ، دیدیم عفونت داره و آیتم های ESR و CRP بالاست ترسیده بودم