۲ پاسخ

پسر من مثل همون اقوام شماست😂😂همه رو میزنه طفلی بچه های خواهرم که تقریبا هم سن هستن باهاش اونا دخترن موهای اونارو میکشه و میزنه بعد بوسشون میکنه

پسر منم اوایل همینجوری بود ، اونا میزدن این خنگ باز بغل میکردو بوس میکردشون ب جا گریه... ازاخرم تقصیر این میشد😆😆 یکم تو خونه باهاش کار کردم الان هرکی بزنه اینم میزنه... ولی فقط در صورتی ک بزننش میزنه.

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۲ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه
مامان نیلیا مامان نیلیا ۱ سالگی
مامان محمد جواد مامان محمد جواد ۱ سالگی
شبتون بخیر مادرا میخوام تو قضاوت کردن ی موضوع کمکم کنید ببینم کیا با من هم فکرن
سه هفته پیش خونه داداش بزرگم دعوت شدیم شام
سه تا داداش دارم با زنداداش وسطیم از همشون راحتترم
داداش بزرگم طبقه بالای خونه مامانم اینا زندگی میکنن
میرفتیم خونه داداشم پسرم ده سالشه رفت پایین خونه مامانم زنداداش وسطیم تو اتاق خواب مامانم بوده پسرم میره تو اتاق خواب و بعد زنداداشم ب حالت شوخی شلوار خودشو میکشه پایین پشتشو نشون پسر من میده خداروشکر شرت پاش بوده پسر منم میخنده میاد بیرون و بعد با بچه‌ها سرگرم میشه یادش میره ب من بگه بعداز سه هفته دیروز یهو یادش افتاد برا من تعریف کرد من بشدت حالم بد شد و عصبی شدم و واقعا نیت کارشو نفهمیدم و چون از اون شب خیلی گذشته نمیتونم بهش بگم که چرا این کارو کرده چون امکان داره بگه نه من نکردم
و میدونم ک پسر منم دروغ گو اصلا نیست
زنداداشم شیطونه خیلی ولی فک نمیکردم رو پسر من شیطونی کنه
من نمیدونم چکار کنگ همش فک میکنم از روی عقده و دشمنی این کارو کرده