۱۳ پاسخ

منم همینم .چند روزه حتی با شوهرم بحث کردم .کاشکی اونا درک مون میکردن .توقع دارن رفتارمون مثل همون اولا قبل بچه دار شدن باشه هنوز.
کاش می‌فهمیدند واقعا سخته .

ی ماهه مامان شدم خیلی خستم خیلی بی خابم حوصله اشپزی ندارم بچم کولیک داره تموم جونم درد میکنه

بی خوابی داریم استرس داریم وقت برای خودمون نداریم هزارتا کار سرمون ریخته،بچه کلافمون میکنه ،حق داری منم همینطوریم

کلییی بدن ضعیف شده طبیعیه روح بهم بریزه
به خودتون برسین شیر بادام هم به جسم کمک زیادی می‌کنه هم ضدافسردگیه
منم برای بچه اولم خییییلی عذاب کشیدم همه چی سیاه بود ،حس مادری صفرررر
اینبارم همون‌جوری بودم ولی حس میکنم با شیربادام زودتر سرپا شدم

منم الان بیمارستانم پیش بچه ،با مامانای دیگه صحبت می‌کردم میخواستم گریه کنم کلی نصیحتم کردن که نکن وگرنه افسردگی میگیری . همش میگم نکنه تو این جامعه بچه آوردم اشتباه کردم بعدا جوابش رو چی بدم

عزیزم هممون همین هستیم ولی به این فک کن این روزام تموم میشه بچتم بزرگ میشه عمر مام میگذره خیلی زودتر از اونی ک فکرشو کنی این روزا میگذره سختیا میگذره پس لذت ببر خیلی هستن در حسرت بچه ان فک کن خدا بهت ی طفل معصوم داده ی بچه ک از وجود خودته ب چیزای مثبت کن فک کن من همش ب این فک میکنم پناه یکساله شه راحت میشم😂همش ب جلوتر فکر کن خیلی خوبه نمصن😂

من نیز 🖤🫠

سختهه واقعا سخته، بخصوص اگه زایمانتم سخت باشه، بنظرم زایمانه که داغونمون کرده

بخاطر بچه امون باید قوی باشیم ،اونا فقط ما رو دارن وقتی میبینم همش دنبال صدا و صورت منه قویتر عمل میکنم از خدا میخوام بهم نیرو صبر حوصله بده

من ب مرگ فک میکنم
دلم واسه بچم میسوزه😢
بجز شیر خودم هیچی نمبخوره
بچم تنها میشه
کسیونداره
میشینم زار میزنم بااین فکر

چقد حرف دل من بود😢💔

من همینم... 😓😓😓😓

عزیزم درکت میکنم...حال منم داغونه همش سعی میکنم خودمو بهتر کنم ولی هی بدتر میشم ولی ب خودم قول دادم بخاطر بچه قوی بمونم...اما واقعا دیگه نا ندارم افسرده شدید شدم از همه چی بدم اومده

سوال های مرتبط