توی گهواره بعضی ها تا می بینن سن مادر بالای سی وپنج ساله بهش میگن چطوری با این سن بچه دار شدی سختت نیست این همه تفاوت سنی با بچه آت من مادر توی سی ودو سالگی مادر بزرگ شد خواهرم توی سی وپنج سالگی مادر بزرگ شد الان خودم توی سی و هشت سالگی بچه ی سومم رو به دنیا آوردم بی اقرار می گم اینقدر که الان دارم از کنار بچه ی سه ماهم بودن لذت می برم سر بچه های قبلیم اینجوری نبود پسرم رو بیست ویک سالگی آوردم و دخترم رو بیست و هفت سالگی ولی به نظرم بارداری توی سن بالا خیلی لذت بخش تر هست چون حوصله ی آدم وقتی سنش می‌ره بالاتر بیشتر میشه واینم بگم که خواهر شوهرم توی چهل سالگی اولین بچه اش وتوی چهل و سه سالگی دومین بچه اش رو به دنیا آورد .مادرای عزیز اصلا برای بارداری عجله نکنید سعی کنید اول خوب از زندگیتون لذت ببرید وقتی به شناخت کافی از همسرتون رسیدید بعد اقدام به بچه دار شدن کنید اینجوری صد در صد مادر بهتری میشید🙂😍😍

۱۱ پاسخ

منم پسر اولیمو ۲۲سالگی آوردم پسر دومی رو ۲۶سالگی پسر سوممو هم ۳۵سالگی
بیشتر لذت دارم پیش سومی میگذرونم چقد شیرین و لذت بخش هم خنده هاش هم اذیت هاش ترس و واهمه ای هم از مریضی و گریه ها و نخوابیدناش ندارم چون ذات هرادمی با سختیه برای بزرگ شدن باید سختی کشید
برای بچه آوردن هیچ سنی دیر نیست

منم اولی ۲۰سالگی اوردم دومی ۲۶ اینو بیشتر حال میکنم
اولی همش استرس استرس استرس

چه چیز جالبی گفتی😂واقعان چرا این طوریه

منم چهل سالمه و نی نی آوردم خیلی حوصله دارم و وقت براش صرف میکنم یه دختر ۱۸ ساله هم دارم که سن ۲۳ سالگی آوردمش خیلی در حقش ظلم کروم 🥺چون یه مادر بی اعصابم بی تجربه بودم 😢

منم بچه ی دومم رو سی و هشت سالگی دنیا آوردم..چنان حمله ای از سوی فامیل و حتی مادر خودم بهم شد که نگو..که چرا زودتر نذاشتی بچه گیرت بیاد..توی پیرس بچه دنیا آوردی!!! اما خودم خیلی دارم لذت میبرم از وجود پسرم..حوصله و انرژی هم دارم

وقتی سن میره بالا وبچه میاره میگه اگر اون زمان که سنم پایین بود تجربه ی این سن رو نداشتم و مسائلی که الان برای بچه انجام میدادم اون موقع انجام نمی‌دادم . جالبه وقتی آدم سنش کمه بیشتر بی‌حوصله هست برای بچه من فکر میکنم بابت بی تجربه گی هست ولی توی بازنشستگی فرق می‌کنه

من اولی رو ۲۸آوردم ولی همش گریه میکردم فکرمیکردم زود بوده.دومی رو ۳۸ سالگی آوردم که ۷روزه زایمان کردم.الان که سنم بالاست دلم میخواد یکی دیگم بیارم🤣🤣🤣

با وجود اینکه ۲۵ سالمه حس خوبی از حرفت گرفتم منم ایشالا بعدی رو خیلی دیر میارم

واقعا درسته حرفت 🌸

آفرین ....حرفت رو قبول دارم
من دختر اولم ۲۴ سالگی ، دومی ۳۰ سالگی آوردم ......الانم بهمن ۳۷ ام تموم میشه میرم ۳۸ خیلی خیلی دلم بچه نوزاد میخواد فکر میکنم اگر باردار بشم حالم خیلی قراره بهتر از این بشه

منم همینطوردوتادختراولم توسن 22و27سالگی آوردم ولی دخترسومم الان توسن 36سالگی آوردم خیلی لذت بخشترهست آبجی هاش هم خیلی دوستش دارن

دقیقا منم 38 سالمه دوتا بچه اولم با سن پایین اصلا لذت نبردم واقعا الان لذت میبرم

سوال های مرتبط

مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۶ ماهگی
پسر بزرگم می پرسه مامان منم بچه بودم اینجوری باهام بازی می کردی 🥺🥺دلم گرفت چون وقتی بچه بود ما طبقه ی بالای خونه ی مادر شوهرم زندگی می کردیم اون زمان بیست سالم بود و خودم کم سن و سال بودم برای بچم فقط حکم یه دایه رو داشتم شیرش میدادم جاشو عوض می کردم بعد می دادم مادر شوهرمم مادر شوهرم صدام میکرد ومن می رفتم پایین پسرمو شیر میدادم بعد اصلا مادر شوهرم نمی ذاشت بشینم توی خونه اش پیش بچه ام همش میگفت پاشو برو سراغ کارات غذا واینا بپز برای شوهرت نمی ذاشت کنار بچم باشم واقعا هیچ خاطره ای از بچگی پسر بزرگم ندارم حتی یه بار اونقدر که پسرمو نمی دیدم زنگ زدم به خواهرم با گریه که نمی ذارن بچمو‌ببینم 🥲🥲خواهرم زنگ زد به مادر شوهرم که بچه رو بذارید مامانشم ببینه مادر شوهرم اونرمان کلی قاطی کرد که اره لیاقت نداری من بچتو نگه دارم 😞😞😞دخترم که به دنیا اومد واقعا عاقل بود اصلا پایین نمی رفت فقط پیش خودم بود الآنم شکر خدا از اون خونه در اومدم ودارم نهایت لذت رو از وجود پسر کوچیکم میبرم ولی همیشه یه حسرت ته دلمه که نذاشتن از بچگی پسرم نهایت لذت رو ببرم .خلاصه اگه خانواده ی شوهرتون زیاد دوروبر بچه هاتون نیستن خوشحال باشید بچه باید کنار مادرش باشه ناراحتم که کم سن و سال بودم و نتونستم از حق مادریم دفاع کنم 😞😞در عوض الان دارم از جوونی پسرم لذت می برم .در جواب پسرم گفتم مامان تو بچگیت پیش من نبودی اما از دوسه سالگیت همش باهات بازی می کردم گفت آره مامان اون موقع ها رو یادمه که با هم قایم موشک بازی می کردیم من پشت پرده قایم می شدم تو همش دنبالم می گشتی بعد پیدام که می کردی تو خونه دنبالم می کردی بغلم می کردی بوسم می کردی 🥹🥹
مامان ❣️پسری👼🏻❣️ مامان ❣️پسری👼🏻❣️ ۴ ماهگی
تقدیم به تموم مادرای الان و آینده گهواره
وقتی مادر میشی دیگه برات مهم نیست موهات بریزن یا نه، بلند باشن یا نباشن، حتی ممکنه عمدا بری و موهای پرپشت و بلندت رو کوتاه کنی که راحت تر مادری کنی، وقتی مادر میشی اون یه ذره شکم که بعد زایمان برات مونده نگران کننده نیست، حتی به ترک های پوستت هم میخندی! وقتی مادر میشی به لاغری و چاقی هم دیگه اهمیت نمیدی و مهم اینه که برا بچه ت شیر داشته باشی، وقتی مادر میشی حتی ممکنه برعکس، بیشتر به رشد درونی خودت، ظاهر خودت برسی که بچه ت که بزرگ شد بهت افتخار کنه، وقتی مادر میشی خودت دوباره بچه میشی و شعرای کودکانه رو از بر می کنی که برا کودکت بخونی و خنده هاشو ببینی، حتی وقتی بچه ت خوابه هم تو داری تلاش میکنی که وقت بیداریش بیشتر باهاش وقت بگذرونی، وقتی مادر میشی یهو می بینی رفتی خرید و از خریدات خیلی خوشحالی اما اینبار فقط برا بچه ت خرید کردی! وقتی مادر میشی کمترین فداکاری اینه که از خواب شب و استراحت روزت با عشق میگذری، وقتی مادر میشی تازه می فهمی که عشق کاری میکنه که تو جز زیبایی توی تیکه ای از وجودت هیچ چیز دیگه ای نبینی، وقتی مادر میشی نقطه ی امن جهانت میشه اون کنج خونه که بچه ت خوابیده، وقتی مادر میشی بهتزین تفریحت مادری کردنه و جهان تو خلاصه میشه در یک موجود عجیب دوست داشتنی، وقتی مادر میشی باورت نمیشه همه ی اینا تویی، تو که قبلا خیلی چیزا برات مهم بودن اما الان هزار پله رشد کردی با حس ناب مادری
مامان ماهان مامان ماهان ۷ ماهگی
بچه ها تا 3 سال به شدددت به آغوش مادر و لمس مادر نیاز دارن و اما خیلی ها میگن بچه رو بغل نکن بغلی میشه.در حالی که بغلی شدن در بچه ها هیچ مفهومی نداره.اون ها باید این دوران رو بگذرونن که بعد از 3 سال وابستگی شون به مادر کمتر بشه. زمانی که بچه ای خیلی تشنست،هوا هم گرمه تابستونه،مدام از شما آب میخواد خوب تشنست که آب میخواد!!!!زمانی که یکی به شما بگه زیاد بهش آب نده. به آب عادت میکنه!!!!! همونقدر این حرف مسخرست که بیایم بگیم بچه رو زیاد بغل نکن بغلی میشه!!!! اصلا بغلی شدنی در کار نیست.من نباید به بهانه رسیدن به اموراتم و ترس از بغلی شدن بچه اون رو از آغوش خودم محروم کنم.👩‍🍼👩‍🍼👩‍🍼

🎀 گاهی اوقات ما دوست داریم سینکمون تمیز باشه اما بچمون رو با کارتون و ...دک کرده باشیم. کارهای خونه، مرتب بودن خونه ،منظم بودن و روی روال بودن خونه خیلی مهمه اما اینکه بچه من تا سه سالگی بی دریییغ از آغوش من بهره ببره این خیلی مهم تره.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
سلام
متاسفانه امتناع بچه از گرفتن سینه خودتون شروع شده چون بعضی از بچه ها خیلی زود به تشخیص می رسند احتمال اینکه دیگر سینه خودتون رو نگیرد زیاد است،

بچه‌ها به تشخیص می رسند که مکیدن شیشه راحت تر از مکیدن سینه مادر است و امتناع رو شروع می کنند و به علت امتناع و طولانی شدن فواصل مکیدن متاسفانه تولید شیر کاهش می یابد ، من بارها تو گروه عرض کردم خدمتتون بچه‌ها بسیار با هوش هستند و حتی یک بار شیشه دادن در طی روز باعث اختلال در نحوه ی مکیدن بچه می شود و وقتی امتناع شروع شود برگشت بچه به شیر مادر بسیار سخت می شود ولی متاسفانه شما باور نمی کنید تا خودتون بچه رو به سمت امتناع می برید ، برگرداندن فقط یک راه دارد و آن این است که حتی یک دقیقه شیشه ندهید ، بچه رو خیلی در آغوش بگیرید تماس پوست با پوست رو زیاد کنید ، نگذارید بچه زیاد گرسنگی بکشد و تند تند به محض بیدار شدن بچه رو زیر سینه بگذارید ، پوزیشن های مختلف رو امتحان کنید و صبوری کنید تا بچه دوباره با مکیدن سینه خودتون کنار بیاید.

تکنیک فینگر فیدینگ و استفاده از کاپ شیر دهی رو برای سیر کردن بچه امتحان کنید.
در این سن بازگرداندن بچه واقعا امکان پذیر است ولی نیازمند صبوری است ، تاکید می کنم حتی یک دقیقه شیشه دادن کار شما رو سخت تر می کند