خانما اگه جای من بودید چیکار میکردید؟
دیروز شوهر چندتا بستنی واسه پسرم گرفت که اگه شب اگه شیر خواست به جاش سرش رو با بستنی گرم کنم،امروز صبح بلند شده گاو ثر خور بلند شو ببینم این ۷ تا بستنی رو چطوری خوردی مگه من گنج دارم که هر چی میارم تو این خونه توی یه روز همه رو میخوری ،من داد زدم مردک اگه زن باردار ۴ تا بستنی رو با هم بخوره که از دیابت میترکه ،گفت تینقدر دروغ گفتی که حرفات رو باور نمیکنم به جون بچه ی توی شکمم هم قسم خوردم گفت توی خیکی نمیدونم با این همه خوردن چرا نمیترکی،از صبح اینقدر گریه کردم که این چهزندگیه وقتی مرد تعداد لقمه هات رو میشماره و هواسش به هیچی نیست جز لقمه های من،میخوام بمیرم از ناراحتی ،۱۵ روزه از کمردرد درازکشم ولی غذاش و رسیدن به بچه و نظافت خونه رو انجام میدم صبح رفته سر کار بهم پیام داده واسه من غذا درست نکن حداقل واسه پسرم غذای درست و حسابی بپز من که ۵ سال تو عین زندگی عز دست غذاهای تو اسهالم😔😔😔😔چیکار باید بکنم

۱۰ پاسخ

واقعاااا از ته قلبم برات ناراحت شدم... مگه میشه

چرا دوباره باردار شدی از این آدم😔

همه مردا همینن خواهر
اولش خوب و مهربون ترین مرد دنیان
خرشون ک از پل میگذره میشن شمر و یزید
مال من ک فک میکردم اسمون باز شده این افتاده پایین الان یجوری زندگیمو سیاه کرده که از خدا فقط مرگمو میخوام
ازدواج دوممه گفتم اره جدا میشم دومی اذیتم نمیکنه
دومی روی اولیو سیاه کرده شبو روزش شده مواد و مشروب 😭

بخدا پس شوهر من فرشته هست
همیشه میگه چرا کم میخوری
الیته ی مدت حسابی چاق بودم ی حرف های پیش اومد ک منم تصمیم گرفتم لاغر کنم و همین کارو هم کردم بنده خدا هیچ وقت چیز بد نمی‌گفت فقط گفت ب فکر خودت باش من اینقدر دلگیر بودم باهاش ناهار نمیخورم الان هر روز میگه چرا با من ناهار نمیخوری من ناراحتم بهت اون چیزا رو گفتم
واقعا مرد شمارو نمیدونم چیزراجبش بگم فقط'میشه گفت شرایط شمارو درک نمیکنن لطفا برای برخورد تو همچین شرایطی'ب روانشان مراجعه کنید

عجبا بعدشماچ جوری بااین مردازندگی میکنیدتوروخداعمرتونو خب حیف همچین آدمایی احمق نکنیداون بایدازخداش باشه ک براش بچه میاری همه چی برات فراهم کنه ن اینکه اینهمه چرت وپرت بارت کنه

ای خواهر ماهمه به نوعی گرفتاریم ذات همه مردا همینه من از بی عرضگیش خستم فقط 🤕

خیلی بیشعوره فقط میتونم بگم بخاطر بچت خودتو ناراحت کن

وا
چ آدمی
بیشتریا دارن با آدم اشتباه زندگی میکنن
حرص نخور ماهم اینجور مسائل داریم
من میگه چرا اینطرف خونه تا اونطرف برام سفره پهن نمیکنی خسته نیام تو همش خوابی

واقعا نميدونم برات چي بنويسم خيلي درد داشت پيامت

از روزی که کمرم درد گرفته بی عرضگیش رو بهم ثابت کرده و فهمیدم واقعا تو زندگی داره باهام رقابت میکنه خودش رو زده به کمردرد که بچه رو نگه نداره

سوال های مرتبط

مامان حنان مامان حنان روزهای ابتدایی تولد
مامان فرازِ مادر 🩵 مامان فرازِ مادر 🩵 هفته بیست‌وچهارم بارداری
بچه ها من امروز شیر رو برای یبوست و نفخم امتحان کردم ، ببخشید از همتون معذرت میخوام ولی میخوام واضح حرف بزنم چون داغون شدم 😔
وقتی شیر رو خوردم بعد 11 روز بالاخره یه ذره فقط یه ذره اونم به زور و فشار شکمم کار کرد اما از صبح مقعدم درد میکنه و دهانه ش تقریبا باز شده و وقتی میشینم درد دارم چون دسشویی دارم اما از ساعت 10 صبح تا الان هرچی میرم دسشویی و هرچی زور میزنم و هرچی به خودم فشار میارم فایده نداره ، این دکتر احمق بیشعورم هرچی بهش میگم میگه دارو نمینویسم ، میگم لاکسی ژل بخورم میگه نه ، یه شیاف داده که اونم گفت موقت بزار اما من ترسیدم و نذاشتم ، فقط موندم چیکار کنم ، اینقدر زور میزنم و فشار به خودم میارم که قلبم درد اومده ، من مطمئنم این یک ماهی که استراحت کردم برای جفتم همش امروز اینقدر که به خودم فشار اوردم و فایده ای نداشت هیچ شد ، شیطونه میگه برم روغن زیتونارو با شیشه سر بکشم شاید یه ذره شکمم کار کرد ، دیگه انگار هیچ راهی نداره و همش استرس دارم که بچم سالم هست یا نه با وجود اینهمه سمی که یازده روزه تو شکم منه و اینهمه فشار و زوری که من زدم 😔