۱۲ پاسخ

ب مادرشوهرت چ ربطی داره. ی چی از قدیم ندیم گفتن کسی از صاحب عزا بیشتر بگرید احمقست

چرا بعضیا اینقدر بیشعورن یعنی اگه انجام داده که حرصت دربیاد به هیچچچچ وجه جلوشون نشون نده حالا شوهرتو کلی دعوا کنا ولی نزار مادر شوهرت بفهمه

مثل مادر شوهر من همش گیر موهای دخترمه. من اگه این کارو بکنه یه دعوا راه میندازم چون موهای دخترم برام خیلی مهمه

خودت ببر آرایشگاه مدل موهاشو کلا عوض کن .هرچند اگر کوتاه بشه

میدونم خیلی وحشتناکه من خودم ک قیچی بزنم خراب شه کلی عذاب میکشم حالا مادرشوهر باشه بدتر....ولی الان ک با دعوا کاری درست نمیشه ..
بهش شربت زینک بده ..با روغن کرچک هم کف سرش ماساژ بده ک زود بلند شن

خدا شاهده اینا فقط میخان دق بدن به دل عروس کار دیگه بلد نیستن خیلی کار احمقانه ای کرده بگو برو موهای پسر خودتو بچین با بچه من چیکار داری میمون خودشونو صاحب همه چی میدونن دخالت گرای زندگی خراب کن

حالااعصاب خودتو خورد نکن قدیمین طرز فکرشون اینجوره. حیفه بخدا زندگی ب خودتون تلخ نکنید دوبارع بلندمیشع موهاش فکرش نکن عزیزم

حالا مامان من اینکارو میکنه 😂😂😂

دقیقا مادرشوهر منم همین کارو کرد نمیدونم چه کرمی دارن این قوم شوهر😏😏 من ک فقط ب شوهرم غررررر زدم کلا آدمی هستم ک نمیتونم برم دعوا کنم باهاشون

موهای پسرت بلند بوده؟

چقدر فضولن من باشم دعواراه مندازم

انقد بدم میاد از اینایی که میشن دایه ی مهربونتر از مادر حق داری عصبی بشی واقعا چه کاریه چرا خودشون و شیرین میکنن نمیدونم

سوال های مرتبط

مامان نازنین‌‌ زهرا مامان نازنین‌‌ زهرا ۴ سالگی
ی کوچولو غیبت و درددل

دیروز عصر رفتیم پارک و بابایی که گفته تو حالت خوب نیس برو یکم راه برو من مواظب بچه ها هستم
بعد من سرمو چرخوندم دیدم بچم از رو تاب پرت شد پایین ی ملق هم زد دو سه تا جیغ هم زدم و دویدم سمتش
شما باشی وقتی میبینی باباهه خونسرده نیش خندشم بازه چیکار میکنی؟
فقط بلند گفتم آفرین بخند بچمو بغل کردم رفتم از اونور ی دور زدمو رفتم تو فروشگاه دعوامون نشه
ی ساعت بعد رفتیم خونه مادرشوهر خودش اومده تعریف کرده که بچه افتاده پایینو منم دعواش کردم
میگم بچه خورده زمین این داره میخنده
مادرشوهری که جواب میده خنده خوبه باید بخندی و چرت و پرت
ازینا که میگن خنده بر هر درد بی درمان دواست از اونا

و نهایتا منی که یادم اومد دختر ۱۰ ماهم که تازه چاردست و پا یاد گرفته بود تو خونه دِهِشون ی پله ۱۰ سانتی میره پایین میره تو اشپزخونه چاردست و پا رفت بعد چرخید نشست پشتش خالی شد افتاد اومده بچه ی منو که گریه میکنه رو از تو بغل مادرش میکشه بیرون که آخرش بچه رو انداختین😌

چقد سخته بعضی وقتا احترام گذاشتن واقعا